بزرگـــــراه

آخـریــن مطالب «کارآفرینی»

آیا داشتن دانش به تنهایی برای به‌سرانجام رساندن کارها کافی است؟

آیا داشتن دانش به تنهایی برای به‌سرانجام رساندن کارها کافی است؟

برای انجام هر کار به دو خصیصه اصلی نیاز داریم: آگاهی (یا همان علم) نسبت به آن کار و توانایی انجامش در عمل. این دو مورد، لازمه‌ی به پایان رساندن هر پروژه‌ای هستند. از ساختن یک محصول گرفته تا مدیریت یک تیم. شما ممکن است علم انجام کاری را داشته باشید، اما در عمل نتوانید از آن استفاده کنید. برای مثال، منتقدان فیلم می‌دانند که یک اثر هنری خوب چه ویژگی‌هایی دارد اما در عمل نمی‌توانند یکی مثل آن بسازند. این دو مورد کاملا از یکدیگر مستقل هستند ولی برای انجام یک کار واقعا عالی، به هر دو نیاز دارید. 

در این مطلب با به این موارد مهم می‌پردازیم:

۱- مقایسه «آگاهی شغلی» با «توانایی انجام کار»

۲- کم‌کردن فاصله بین این دو خصیصه

۳- کدام یک مهم‌تر است و نیاز به پرورش دارد؟ 

 

۱- «آگاهی شغلی» در مقابل «توانایی انجام کار»

بر این اساس، شما در یکی از این دو سناریو جای می‌گیرید:

الف) آگاهی و علم > توانایی و مهارت برای انجام کار 

اگر علم شما از مهارت عملی‌تان بیش‌تر باشد، از کاری که تولید می‌کنید، راضی نیستید. چند لحظه راجع‌به این موضوع بیندیشید. تمام مواقعی که از کار خود ناراضی بوده‌اید، آگاهی شما از آنچه می‌توانستید بسازید، جلوتر بوده است. این یک تضاد خوب است. بنابراین به دنبال آن خواهید رفت و این ما را به سناریوی دوم می‌رساند.

ب) توانایی و مهارت برای انجام کار  آگاهی و علم

وقتی مهارت شما برابر یا بیش‌تر از علم‌تان باشد، می‌توانید آنچه را که فکر می‌کنید خوب است، بسازید. این باعث می‌شود شما از کارتان راضی باشید، اما از رشد شما نیز جلوگیری می‌کند، مگر اینکه ابتدا دانش خود را افزایش دهید.

رابطه‌ی بین این دو مورد بسیار مهم است. اگر نسبت به یک موضوع دانش لازم را نداشته باشید، قاعدتا توانایی انجام آن را نیز نخواهید داشت. 

بیشتر کتاب‌ها، دوره‌ها و ابزارهای یادگیری سنتی، عمدتا بر افزایش مهارت عملی‌ متمرکز هستند. اما موثرترین راه برای پیشرفت، قرار گرفتن در معرض نمونه‌های خوب است.

با این کار آگاهی شما افزایش می‌یابد. فرض کنید می‌خواهید یک تیم خوب ایجاد کنید، اگر قبلا تجربه کار کردن در یک تیم خوب را داشته باشید، قاعدتا ساخت یک تیم خوب برایتان راحت‌تر است. پیوستن به یک تیم بزرگ، به غیر از یادگیری نحوه انجام کارها، به شما روش ساختن یک تیم عالی را آموزش می‌دهد. این یعنی یک تیر و دو نشان!

 

۲- کم کردن فاصله بین دانش و مهارت

«علم»، یعنی دانستن اینکه یک کار خوب چه ویژگی‌هایی دارد. «مهارت» یعنی چگونگی ساختن آن‌. 

اما عنصر سومی هم وجود دارد!

افراد باتجربه نه تنها می‌دانند چه چیزی خوب است بلکه دقیقا «علت» آن را نیز می‌دانند.

آن‌ها دقیقا می‌دانند چه چیزی باعث جلوه‌گری نمونه‌های خوب شده است. 

این موضوع از آن چیزی که به نظر می‌رسد با اهمیت‌تر است.

شما ممکن است از چندین اپلیکیشن با رابط کاربری عالی استفاده کنید، اما ندانید چه چیز آن‌ را منحصر به فرد ساخته است. این موضوع مشکلی ندارد مگر اینکه بخواهید یک اپلیکیشن همانند آن بسازید. در این جا شکاف بین آگاهی و مهارت به چشم می‌خورد. 

چگونه این مرز را از بین ببریم؟

دو راه اصلی وجود دارد که به شما در این امر کمک می‌کند:

۱- دست به کار باشید: ناراضی بودن از پروژه نهایی، استدلال شما را تحریک می‌کند و باعث می‌شود از خود بپرسید «چرا فکر می‌کنم این کار بد است؟».

۲- با دیگران بحث کنید: اگر در مورد خوب بودن یک کار با کسی هم عقیده نیستید، با آشنایی با دیدگاهش، به دلیل آن پی خواهید برد.

 

۳- کدام یک مهم‌تر است و نیاز به پرورش دارد؟ 

چه در مسیر شغلی‌ و چه در پروژه‌ای که می‌خواهید به‌عنوان یک کارآفرین بسازید، از خودتان بپرسید: 

  • چرا برای انجام این کار نسبت به سایر افراد بهتر هستم؟
  • ویژگی منحصر به فرد من برای رسیدن به هدفم چیست؟

پاسخ این پرسش‌ها در ترکیبی منحصر به فرد از دانش و مهارت کاری نهفته است.

مهارت‌های خود را در مورد چیزی که از قبل دانش خوبی درموردش داشته‌اید، رشد دهید و با هم ترکیب کنید.  

به عنوان مثال فرض کنید شما نویسنده خوبی هستید (مهارت برای انجام کار) و خبرنامه‌های خوب زیادی می‌خوانید (افزایش دانش). با ترکیب این دو، روزنامه‌نگار موفق‌تری خواهید بود.

پیروز باشید.

 

پریا شمس‌الدین

Refactoring

 

ادامه مطلب