- آیا کاری که شروع کردهام به نتیجه میرسد؟
- آیا توانایی انجامش را دارم؟
- اگر شکست بخورم عواقبش چیست؟
همه ما در تلاش برای رسیدن به اهدافمان «دچار شک» میشویم. جمله مشهوری وجود دارد که میگوید همه پروژههای موفق در میانه راه فاجعه بهنظر میرسند.
خیلی اوقات «نور» انتهای تونل قابل مشاهده نیست چون رسیدن به هدف یک خط مستقیم نیست و با پیچوخمهای متعددی همراه است و باعث ایجاد شک میشود. بهویژه هنگامی که از گام بعدی مطلع نباشیم و زمان رسیدن به هدف مشخص نباشد. نتیجه آن ایجاد حس «عدم قطعیت» است و بهدنبال آن «ترس از شکست» و «اکراه» بهوجود میآید.
تاثیر مهم تجربیات ناموفق قبلی:
ممکن است قبلا در رسیدن به هدفمان شکست خورده باشیم. شکستهای قبلی بار روانی زیادی روی ما وارد میکنند و این ذهنیت ایجاد میشود که رسیدن به هدف امکانپذیر نیست. اما کافی است زاویه نگاهمان نسبت به تجربیات قبلی را اصلاح کنیم:
هر پیشرفتی حاصل شکستهای قبلی است. آنها حاوی تجربیات ارزشمندی برای رسیدن به موفقیت در تلاش بعدیمان هستند. هر کدام از شکستها، ما را باتجربهتر و قویتر میکنند.
بنابراین به جای تحمل بار شکست روی شانه، آنها را زیر پایتان قرار دهید تا پله صعودتان باشند.
ترس از شکست:
برخی افراد هم از ترس شکست حاضر به دنبالکردن هدفشان نیستند! گاهی اوقات جوگیر میشویم و حرکتی را شروع میکنیم اما خیلی زود «ترس از شکست» جلویمان ظاهر میشود و به سرعت تلاشمان را متوقف میکنیم. اما فراموش نکنید که «افراد موفق» در مقابل ترس از شکست مقاومت بیشتری دارند.
افرادی که در کار و زندگیشان موفق هستند، توانایی مدیریت استرس بیشتری دارند، بیشتر ریسک میکنند و بر حس ترس از شکستشان غلبه دارند. فراموش نکنیم «شک داشتن»، به معنی وجود «ترس» است. و هر جا ترس وجود دارد به این معنی است که فرصتی برای رشد و پیشرفت در مقابلمان است.
آن را از دست ندهیم…
علی اصغر هنرمند