«نوشتن، افکار ما را شفاف و سازماندهی میکند. نوشتن به ما نشان میدهد که دیدمان نسبت به یک موضوع چیست و چگونه میتوانیم رویایی را که در سر داریم، از آن خودمان کنیم. با این کار از موضوعاتی که در مسیر رسیدن به اهدافمان میدانیم یا نمیدانیم، آگاه میشویم.»
- ویلیام زینسر
وقتی اهداف خود را با جزئیات واضح مینویسید، ذهن خودآگاه و ناخودآگاه شما به صورت همزمان درگیر میشود. با نوشتن، مغز شما به صورت ناخودآگاه آنچه در مسیر رویایتان نیست را حذف میکند. با ترسیم رویاهای خود در قالب یک نقشه ذهنی (مایند مپ)، دو نیمکره مغزتان را فعال میکنید تا به یک موضوع بپردازند. به مغز اجازه دهید تا به آرامی و با دقت آنها را پردازش کند.
بهتر است یک دفترچه یادداشت را به این کار اختصاص دهید. نترسید! برای توصیف یک هدف نیازی به نوشتن کتاب ندارید. فقط کافیست تا لیستی کوتاه، مفید و مختصر از امکانات، شرایط، ایدهها و افکار خاص گردآوری کنید.
نوشتن هدف و «متصور شدن آن» احساسات شما را درگیر میکند. تا زمانی که احساسات شما تحت تاثیر قرار نگیرد، انگیزه کافی برای تلاش و اجرای آنها نخواهید داشت.
این کار را هر روز انجام دهید و راههای احتمالی رسیدن به هدفتان را نیز یادداشت کنید. روی «افراد» بیشتر از سایر روشهای احتمالی تکیه کنید.
- چه کسی میتواند به شما در رسیدن به این هدف کمک کند؟
- باید از چه کسی الگو بگیرید و توسط چه کسی راهنمایی شوید؟
- چه کسی ارتباطات و قابلیتهایی دارد که به شما در دستیابی به این هدف کمک کند؟
- چه کسی میتواند کارهای اضافی را برای شما انجام دهد تا خودتان صرفا روی هدف اصلی تمرکز کنید؟
با پرسیدن این سوالات، شما دید بازتری نسبت به موضوع پیدا میکنید.
به مرور افراد مناسبی که میتوانید از آنها کمک بگیرید، در ذهنتان ظاهر میشوند. بخش کلیدی موفقیت این است که یاد بگیرید، چگونه میتوانید خود را در موقعیتی قرار دهید تا با افراد مناسب ارتباط داشته باشید. ارتباط با اشخاص خاص، شرایط همکاری با آنها را رقم خواهد زد.
شاید هنوز در مرحلهای نباشید که افراد یا شرکتهای خاص با شما همکاری کنند. برای این کار ابتدا باید تواناییها و مهارتهای فردی خود را توسعه دهید.
شما باید:
- در مورد آنچه میخواهید در آن استاد شوید، قاطعانه تصمیم بگیرید و به آن متعهد باشید.
- فرآیند پیشرفت و توسعه را به طور کامل اجرا کنید.
- فقط به فکر برخی افراد اهمیت دهید. مهم نیست که همه درباره شما چه فکر میکنند.
- آنقدر خوب باشید که نتوانند شما را نادیده بگیرند.
- روی افرادی که مشاورههای سودمند میدهند، سرمایهگذاری کنید.
- بخشنده باشید.
- هیچ وقت فراموش نکنید که چرا این کار را شروع کردید.
- هرگز پس از کسب یک موفقیت، از خود راضی نشوید.
- درخواستهای بزرگ داشته باشید.
هرچه ارزش و اعتبار شما بالاتر باشد، راههای ارتباطی شما نیز بیشتر خواهد شد تا جایی که میتوانید با قهرمانان و الگوهای زندگیتان همکاری کنید.
هر چیزی که که در واقعیت اتفاق میافتد، باید اول در نوشتههای شما به حقیقت بپیوندد. وقتی طبق یادداشتهایتان پیش بروید، خواهید دید که ورودیها و ارتباطاتتان روز به روز بیشتر شده و سریعتر به اهدافتان میرسید.
پریا شمسالدین
عادتها دلیل اصلی تفاوت در کیفیت زندگی افراد موفق و متوسط هستند. عادتها الگوهای رفتاری هستند که به صورت خودکار انجام میشوند و نتایج نهایی را تعیین میکنند. افراد متوسط عادات ضعیف و محدود کنندهای دارند که ذهن آنها را از موفقیت باز میدارد. در اینجا به معرفی ۱۰ مورد از این نمونه عادات و نحوه اجتناب از آنها میپردازیم:
۱- افراد متوسط هدف و مسیر مشخصی ندارند
برای موفقیت، باید بدانیم میخواهیم چه کسی باشیم و قصد داریم زندگیمان را برای رسیدن به چه چیزی وقف کنیم. هدف به ما حس جهت میدهد. از خودتان بپرسید:
- قرار است در این دنیا چه کار کنم؟
- هدف زندگی من چیست؟
با دانستن پاسخ این سوالات، شما اساسا یک سفر خودشناسی را آغاز کردهاید. شما میدانید چه کسی هستید، چه نقاط قوتی دارید و چگونه باید از این تواناییها، برای تغییر زندگی خود استفاده کنید.
اما برای افراد متوسط اینطور نیست. افراد متوسط به دنبال شناخت خود و تواناییهایشان نیستند. آنها نمیدانند دقیقا چه چیزی میخواهند و زندگی خود را به شانس واگذار میکنند. افراد متوسط امیدوارند تا یک روز شانس در خانهی آنها را بزند و رویاهایشان را به واقعیت تبدیل کند. شما باید مسیر زندگی خود را ترسیم کنید. گام اول برای فرار از یک زندگی متوسط، داشتن هدف است.
۲- افراد متوسط به حرفهای مخالفانشان گوش میدهند
اگر به مردم اجازه بدهید، کاملا شما را از مسیر رویاهایتان باز میدارند. باید با مخالفانتان روبهرو شوید. آنها میتوانند نزدیکترین اعضای خانواده، دوستان یا همسرتان باشند. این افراد همیشه راهی برای ایجاد ترس و شک در شما خواهند یافت.
دلیل اینکه اکثر افراد متوسط میمانند، این است که وقتی میخواهند هدفی را دنبال کنند، خواستار تایید انتخابها و اقداماتشان از سوی دیگران هستند. آنها با گوش دادن به صداهایی که ترسشان را تشدید میکند، شکست میخورند.
اگر میخواهید متفاوت باشید، کارهای بزرگ انجام دهید و تاثیری در جهان بگذارید؛ باید بتوانید از غریزه و شهامتتان پیروی کنید. به شما مربوط نیست که دیگران در مورد رویاها و امکانات شما چه فکر میکنند. اجازه ندهید مخالفانتان تصیم بگیرند که چه کاری از عهده شما برمیآید.
«اگر بخواهید کار متفاوتی انجام بدهید، با مخالفان زیادی روبهرو خواهید شد.»
- جیمز دایسون
«مخالفانتان را کنار بگذارید، شجاعتتان را جمع کنید و گامی جسورانه به سوی زندگی که واقعا مشتاق آن هستید، بردارید.»
- اپرا وینفری
۳- افراد متوسط توقع کمی از خودشان دارند
سطح توقع این افراد از خودشان آنقدر پایین است که به عملکردهای متوسط نیز راضی میشوند.
- اگر این درس را پاس شوم، خوب است.
- اگر تنها «فلان مقدار» درآمد داشته باشم، کافیست.
افراد متوسط حداقلها را انجام میدهند. آنها نمیخواهند و نمیتوانند انرژی بیشتری بگذارند. متوسطها با سطوح پایین زندگی ساختهاند. این موضوع در همه جنبههای زندگیشان (سلامتی، عادات غذایی، پول، روابط و پیشرفت شخصی)، صدق میکند. آنها معتقدند اولین و بهترین امکانات تنها برای برخی از افراد خاص است.
«محدودیت اولیه زندگی، توقعات کم ما از خودمان است. وقتی انتظار کمترین نتایج را داریم، همان را هم به دست میآوریم.»
- جان سی ماکسول
۴- درکی از مفاهیم عمیق و معنوی زندگی ندارند
مارتین سلیگمن، پدر روانشناسی مثبتگرا، در کتاب خود به نام «خوشبختی واقعی» میگوید سه راه برای رسیدن به خوشبختی در زندگی وجود دارد:
زندگی دلپذیر:
این نوع زندگی در مورد لذت و سرگرمی به شکل ابتداییترین تجربه انسانی میباشد و تنها چیز مهم این است که ما چه چیزی برای خودمان به دست میآوریم.
زندگی خوب:
این نوع زندگی یک پله از سطح قبلی بالاتر است اما همچنان بر «خود» متمرکز است. این زندگی به کشف فضائل و نقاط قوت منحصر بفرد ما و به کارگیری خلاقانه آنها برای ارتقاء زندگی متمرکز است. افراد متوسط خوشبختی را در موقعیت اجتماعی، قدرت، پول، شغل و دستاوردها جستجو میکنند. بزرگترین اهداف و آرزوهایشان مربوط به چیزهایی است که به آنها حس لذت بدهد.
برای این افراد درجاتی که کسب میکنند، پولی که دریافت میکنند و شکوه سبک زندگیشان از سایر چیزها مهمتر است.
زندگی معنادار:
زندگی واقعی چیزی فراتر از دولتمندی و بزرگنمایی است. زندگی کمک و همکاری ما با دیگران را میطلبد؛ اینکه تفاوت ایجاد کنیم و تاثیرگذار باشیم.
افراد فوقالعاده خارج از تجربیات خوب یا بدی که دارند، به دنبال یافتن معنا یا ایجاد آن در زندگی هستند. آنها نقاط قوت منحصر بهفرد خود را تغذیه میکنند و از توانایی های خود برای کمک به شادی همنوعانشان بهره میبرند. این افراد به جای لذتهای زودگذر، بهدلیل یافتن احساس رضایت عمیق هستند.
«هدف زندگی این است که توانایی خاص خود را کشف کنید و آن را برای پرورش دهید.»
- دیوید ویسکوت
۵- برای پول و زمان ارزش بسیار کمی قائلند
افراد متوسط به زمان خود احترام نمیگذارند. آنها هرکجا که بخواهند، میروند و هرچقدر که بخواهند، میمانند. افراد فوقالعاده میدانند زمانی که از دست رفته، دیگر باز نمیگردد؛ بنابراین زندگی خود را در اولویت قرار میدهند و برای چیزهایی که در مسیر رویاهایشان است، وقت میگذارند.
متأسفانه، افراد متوسط نه تنها زمان را هدر میدهند، بلکه پول خود را نیز صرف هزینههای بیهوده میکنند. برای فوقالعاده شدن، باید عادت ردیابی و بهینهسازی زمان و سرمایه را در خود پرورش دهید.
۶- دید ضعیفی نسبت به یادگیری دارند
افراد متوسط معتقدند که همه چیز را میدانند. آنها در سمینارها شرکت نمیکنند و وقتی در معرض ایدههای جدید قرار میگیرند، اغلب از خود میپرسند: «مگر قرار است چه چیزی یاد بگیرم؟»
وقتی فکر کنیم که همه چیز را میدانیم، یادگیری را پشت سر میگذاریم و از تغییر استقبال نمیکنیم. با این کار در نهایت توانایی تفکر و حل مشکلات را از دست میدهیم. افراد خاص ذهنی باز دارند و کنجکاو هستند. آنها همواره در جستوجوی ایدهها، بینشها و دیدگاههای جایگزین هستند.
«خود را به یادگیری مادامالعمر متعهد کنید. ذهن شما و آنچه در آن قرار میدهید، با ارزشترین دارایی شماست.»
- آلبرت انیشتین
۷- پیرو رضایتهای آنی هستند
ما هر روز بین آنچه در حال حاضر به نفع ماست و مزایایی که بعدا در دسترس قرار میگیرند، انتخابهایی میکنیم.
- اکنون تلویزیون نگاه میکنید یا درس میخوانید؟
- کیف گوچی میخرید یا در یک سهام سرمایهگذاری میکنید؟
- شغلی را که دوست ندارید، ادامه میدهید یا رویاهایتان را دنبال میکنید؟
افراد متوسط وقتی با چنین انتخابهایی روبهرو میشوند، پاداشهای فوری را انتخاب میکنند. آنها فریفته چیزهایی هستند که امروز میتوانند به دست آورند، حتی اگر چنین دستاوردهایی در نهایت تاثیر کمرنگی در زندگیشان داشته باشد.
روانشناسان طی چندین دهه مطالعه نشان دادهاند که موثرترین ویژگی یک شخص برای موفقیت در زندگی، توانایی به تعویق انداختن رضایتهای کوچک و آنی است.
۸- احساس مسئولیت نمیکنند و نمیتوانند کاری را در زمان معین انجام دهند
افراد متوسط معتقدند برای تحقق رویاهایشان تا ابد وقت دارند. آنها به رویاهایشان به چشم یک مسئله اورژانسی نگاه نمیکنند. بیش از حد فکر میکنند و کارها را به تعویق میاندازند. آنها مسئولیت کارها، انتخابها و تصمیماتشان را به عهده نمیگیرند.
در عوض، همیشه بهانههای زیرکانهای میآورند که چرا شخص دیگری در عدم موفقیتشان مقصر است. شما باید بدانید که مسئولیت تمام جنبههای زندگیتان (سلامتی، رابطه، شغل، مالی، معنوی) تنها با خود با شماست.
باید درک کنید که هر عملی عواقبی دارد و هیچ کس جز شما در عدم موفقیتتان، مقصر نیست. این خودتان هستید که باید آستینها را بالا بزنید و دست به کار شوید.
«افراد ثروتمند معتقدند: من زندگی خودم را خلق می کنم. افراد فقیر معتقدند: زندگی برای من اتفاق می افتد.»
- تی هارو اکر
۹- در انتظار چیزی هستند تا آنها را به انسان کامل و بینقصی تبدیل کند
افراد متوسط منتظر میمانند تا کاری را به نحو عالی انجام دهند. این در حالی است که افراد خاص کار را شروع میکنند و از اشتباهاتشان درس میگیرند.
کمالگرایی مزایای خود را دارد، اما کمالگرایی وسواسی میتواند به یک ضربه کشنده برای خلاقیت، انگیزه و عملکرد تبدیل شود.
امکان ندارد بتوانید از روز اول در انجام یک کار متخصص باشید. گذشت زمان به یادگیری و پیشرفت شما کمک خواهد کرد.
برای دنبال کردن رویاهایتان نیاز نیست صبر کنید تا بینقص شوید. هر روز با تلاش و تمرین روی بهتر شدن تمرکز کنید. هرچه مهارتهای شما بیشتر شود، اعتماد به نفس بالاتری برای انجام کارهای بهتر خواهید داشت.
«جوهر انسان بودن این است که آدمی به دنبال کمال نباشد.»
- جورج اورول
۱۰- افراد متوسط جا میزنند
افراد متوسط به راحتی تسلیم میشوند. محققان نشان دادهاند که موفقیت مستلزم استقامت و تعهد به یک هدف بلند مدت، بدون تسلیم شدن است. افراد متوسط با مشاهده اولین چالش جا میزنند. متوسطها وقتی کاری سخت میشود یا اعصابشان را به هم میریزد، رهایش میکنند.
افراد موفق دقیقا برعکس هستند. آنها در مسیر موفقیت حفاری میکنند و استقامت دارند. همچنین میدانند که موانع و چالشها پیامدهای اجتنابناپذیر رویاهای بزرگ هستند.
برای موفقیت، باید در مسیرتان ماندگاری داشته باشید. شما باید با ترسهای خود روبهرو شوید و بر چالشهای مسیر غلبه کنید.
«نتیجه تلاش شما تنها زمانی خود را نشان میدهد که تسلیم نشوید.»
- ناپلئون هیل
متوسط بودن کشنده است. نباید به آن بسنده کرد. هر یک از ما ظرفیت رسیدن به موفقیتهای بزرگ را داریم. رضایت دادن به چیزی کمتر، رفتاری نادرست با خودتان است. این کار، انکار عظمت و هدر دادن زندگیتان است.
«زندگی متوسط، هدر دادن زندگی است.»
- کالین هوور
پریا شمسالدین
منبع