خیلی از ما از «مطرح کردن خواستهمان» اِبا داریم و به دلایل مختلف از جمله خجالتیبودن یا داشتن غرور، از «درخواست کردن» پرهیز میکنیم. اما نمیدانیم چه قدرتی در آن نهفته است...
تا به حال برایتان پیش آمده کسی از شما چیزی بخواهد و احساس کنید چقدر «نه گفتن» کار سختی است؟ یکی از دوستانتان از شما میخواهد برایش کاری انجام دهید، شخصی در خیابان از شما تقاضای پول میکند یا در اینترنت با صفحهای مواجه میشوید که از شما میخواهد در یک نظرسنجی شرکت کنید.
مغز انسانها بهگونهای است که در برابر درخواستها به صورت پیشفرض گزینه «بله» را انتخاب میکند و رد کردن برایمان دشوار است. دکتر ونسا بوهنز روانپزشک میگوید هنگامی که درخواستی مطرح میشود، احتمال پاسخ بله ۲ برابر پاسخ منفی است و این تفاوت بزرگی ایجاد میکند.
نشان داده شده که درخواست کردن در روابط رومانتیک هم تاثیر زیادی دارد و حتی برخی افراد به خاطر پرهیز از «نه گفتن» به درخواست افرادی که برایشان جذابیت ندارند هم بله میگویند!
بخش مثبت پژوهش اینجاست که میفهمیم با کمی شجاعت و بیان یک درخواست ساده چقدر راحت میتوان موانع را از میان برداشت. اما بخش منفی این است که بعضی افراد با این روش به سواستفاده از دیگران میپردازند. اکنون که از ماجرا مطلع شدیم، چگونه خودمان را در مقابل این دسته اشخاص ایمن کنیم؟
اول ببینیم چرا ذاتا تمایل به قبول درخواستها داریم؟ چون دوست داریم دیگران ما را به عنوان انسانی «خوب» ببینند و «نه گفتن» سبب میشود حس کنیم این تصویر مخدوش شده. برخی افراد هم احساس میکنند نه گفتن نوعی بیادبی است.
بعضی اوقات هم درخواست کننده، در جایگاهی بالاتر از ما قرار دارد و مثلا رئیس ما است یا از نظر سنی بزرگتر به حساب میآید و به همین خاطر نه گفتن دشوار میشود.
اما قبل از قبول هر درخواست، باید از این زاویه هم نگاه کنیم که ما هم دارای «حق و حقوق» خودمان هستیم که شامل ابراز عقیده و قبول نکردن درخواستها است.
اگر نقطه ضعفمان در وجهه خوب بودنمان است، باید به خود بگوییم هنگامی انسان خوبی هستیم که از خودمان حفاظت کنیم و به قوانین و ارزشهایمان پایبند باشیم. خوب بودن فقط به معنی راهانداختن کار دیگران نیست.
یک روش دیگر برای نهگفتن این است که آن را به عنوان یک قانون شخصی بیان کنیم: مثلا بگوییم «ببخشید من برای خودم قانونی گذاشتهام که تلفنم را به شخص دیگری قرض ندهم». با این کار آن را از حالت شخصی خارج کردهایم و کمی رنگ و بوی دستورالعملگونه به آن دادهایم.
ضمنا بهتر است چند پاسخ منفیِ کلی «از پیش آماده» در آستین داشته باشیم تا در هنگام ضرورت از آنها استفاده کنیم. مثلا: «تشکر اما اینگونه فکر نمیکنم.» یا «من با آن راحت نیستم» یا «اجازه دهید در موردش فکر کنم».
در انتها، من هم از شما یک درخواست دارم!
لطفا با بهاشتراکگذاری این مطلب کمک کنید تا افراد بیشتری با این موضوع مهم آشنا شوند. :)
دکتر علیاصغر هنرمند
تا به حال به این نکته توجه کردهاید زمانهایی که باید کاری را در مهلت بهخصوصی تحویل دهیم، بهرهوری بیشتری داریم؟ یا مثلا طی چند روز مانده به شروع تعطیلات و مسافرت، چقدر کارهای مانده را با سرعت بیشتری انجام میدهیم؟
این پدیدهای است که اسمش را اثر ضربالاجل (Deadline Effect) گذاشتهاند و جالب است بدانید روی آن پژوهشهای متعددی هم انجام شده. برای مثال نشان داده شده دانشآموزانی که در انجام تکالیف، برای خودشان مهلت زمانی تعیین میکنند، نسبت به دیگران موفقتر هستند.
یا مشخص شده در افراد بیشفعال (ADHD)، اِعمال ضربالاجل زمانی باعث افزایش قابل توجه تمرکز آنها روی کار میشود. این یکی از ترفندهای کلیدی است که این اشخاص میتوانند برای افزایش تمرکزشان از آن استفاده کنند.
البته تعیین ضربالعجل یک نکته مهم هم دارد: باید مراقب باشیم برای خودمان ضربالاجلهای غیر منطقی و متعدد تعریف نکنیم. چون معلوم شده در این صورت حسمان را نسبت به آنها از دست میدهیم و در مقابلشان بیتفاوت خواهیم شد.
بنابراین تعیین ضربالعجل، چه توسط دیگران و چه خودمان یک کار مفید به حساب میآید. بهشرطی که مهلت تعیین شده «منطقی» و «قابل اجرا» باشد.
https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/12009041/
دکتر علیاصغر هنرمند
اگر شما هم جزو افرادی هستید که هر روز در جلسات متعددی شرکت میکنید، پیشنهاد میکنم نتایج یک تحقیق انجام شده توسط مایکروسافت را از دست ندهید که در آن تاثیر جلسات «پشت سر هم» روی مغز بررسی شده است.
در این تحقیق ۱۴ نفرشرکت کردهبودند:
شرکتکنندگان کلاههای مخصوصی برسر داشتند که از طریق آن فعالیت الکتریکی مغز (EEG) ثبت میشد و با کمک آن نتایج جالبی بهدست آمد:
جلسات پشت سر هم باعث افزایش و تجمیع استرس در مغز میشود. در حالی که وجود استراحت بین آنها سبب میشود این تجمیع استرس رخ ندهد.
علاوه بر این استراحت بین جلسات سبب افزایش قابل توجه یکی از معیارهای قابل اندازهگیری به نام frontal alpha asymmetry میشود که نشاندهنده افزایش تمرکز در طول جلسات است.
نکته مهم دیگر این بود که در شروع و انتهای جلسات پشتسر هم، میزان استرس به طور قابل توجهی بیشتر میشد و به نظر میرسد علتش این است که ذهن ما در انتهای جلسه معطوف موضوع جلسه بعدی میشود و همین استرس را بالا میبرد. در حالی که وجود استراحت بین جلسات، این افزایش استرس را حذف میکند.
به طور خلاصه وجود استراحت بین جلسات، هم به سلامت مغزمان کمک میکند و هم کارایی آنها را بالا میبرد.
ضمن اینکه فراموش نکنیم لزومی به برگزاری بسیاری از جلسات نیست و خیلی راحت میتوان با راهکارهای سادهتر به نتایج دلخواه رسید.
دکتر علیاصغر هنرمند
اطلاعات بیشتر:
https://www.microsoft.com/en-us/worklab/work-trend-index/brain-research
دوپامین یکی از هورمونهایی است که باعث احساس رضایت و لذت میشود و احتمالا میدانید یکی از راهکارهای شبکههای اجتماعی برای نگهداشتن کاربران در سرویسهایشان، هک کردن «چرخه واکنش دوپامین» در مغز ما است. (بله مغز ما هم هک میشود آن هم به راحتی!).
این هورمون وقتی در مغز آزاد میشود که در انتظار جایزه هستیم و به ما یک حس رضایت القا میکند. البته شرایط متعدد دیگری مانند غذا خوردن، ورزش، رابطه جنسی، مصرف مواد مخدر و… هم باعث ترشح این هورمون میشوند.
اینجا میخواهیم با چرخه تقویت انگیزه دوپامینی آشنا شویم. فرمول آن ساده است: ما در شبکههای اجتماعی یک پست منتشر میکنیم > به انتظار واکنش دیگران مینشینیم > دریافت واکنش (مانند لایک و کامنت) باعث ترشح دوپامین در مغز ما میشود و این رفتار در ما تقویت میشود.
بخش جالب ماجرا اینجاست که فاکتور «سورپرایز» هم در این سیستم نقش مهمی ایفا میکند. در واقع اگر ما همیشه واکنش یکسانی دریافت میکردیم در این چرخه گرفتار نمیشدیم اما لایک، کامنت و… برای هر پست متفاوت است و برای ما قابل پیشبینی نیست. چیزی شبیه به خرید بلیط بختآزمایی که منجر به ایجاد هیجان میشود.
این داستان باعث میشود ما روزانه بارها و بارها به ساقیمان (شبکههای اجتماعی) جهت تامین دوپامین مراجعه کنیم. به تدریج مغز ما دچار تغییراتی میشود و برخی قابلیتهایمان مانند تمرکز و بهرهوری افت قابل توجهی پیدا میکند. مثلا آخرین باری که توانستهاید یک کتاب ۳۰۰ صفحهای را مطالعه کنید کی بوده است؟
اما آیا باید از شبکههای اجتماعی فرار کنیم؟ پاسخ منفی است. در آنها انبوهی از اطلاعات مفید و کاربردی نیز وجود دارد. اما نکته اینجاست که با دانستن این نکات میتوانیم در مقابل عوارض جانبی آنها راهکارهایی اتخاذ کنیم.
یکی موثرترین آنها این است که استفاده از شبکههای اجتماعی را به ساعات مشخصی از روز محدود کنیم. خبر خوب هم اینجاست که تاثیرات ناشی از این ابزارها برگشتپذیر است و اگر استفاده از آنها را محدود کنیم، مغز ما به تدریج به حالت عادی برمیگردد.
دکتر علیاصغر هنرمند
منابع:
قبلا در این مورد صحبت کردیم که «چرا از انجام کارها طفره میرویم و آنها را به تاخیر میاندازیم؟» اکنون میخواهیم با مهمترین راهکارهای «مقابله» با بهتاخیرانداختن کارها آشنا شویم. ممکن است با بسیاری از این راهکارها از قبل آشنا باشید. اما خوب است بدانید مرور این موارد هم باعث افزایش تاثیرگذاری و اجرایشان خواهد شد.
۱- خودتان را ببخشید!
وقتی کاری را بهموقع انجام نمیدهیم، دچار عذاب وجدان شده و اغلب خودمان را سرزنش میکنیم. اما تحقیقات نشان داده اگر نسبت به خودمان مهربانی نشان دهیم، تاثیرش برای کاهش بهتاخیر انداختن کارهای بعدی بیشتر است!
برای مثال در یک تحقیق، دانشجویانی که در امتحان میانترم به خاطر عدم مطالعه کافی نمره خوبی نگرفته بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. گروهی که با خود مهربانتر بودند و خودشان را بخشیدند، در امتحان بعدی در مقایسه با افرادی که خودشان را سرزنش میکردند، زمان بیشتری برای مطالعه و آماده شدن برای آزمون بعدی صرف کردند.
۲- به خودتان جایزه بدهید
برای خودتان بر سر تمام کردن یک کار دشوار را در زمان تعیین شده جایزه تعیین کنید. این جایزه میتوان بسته به سلیقه شما و میزان دشواری کار متفاوت باشد. از یک فنجان قهوه گرفته تا خرید یک هدیه برای خودتان یا انجام بازی یا سرگرمی مورد علاقه.
۳- از یک «سیستم» برای مدیریت کارها استفاده کنید
ثبت و نوشتن کارها یک گام مهم برای پیشگیری از بهتاخیر انداختن آنها بهشمار میآید. اما حتما میدانید که این قدم به هیچ عنوان کافی نیست و اگر میخواهید یک پیشرفت واقعی داشته باشید لازم است مدیریت کارها و امورتان را بر اساس یک سیستم نظاممند انجام دهید و برای یادگیریاش وقت بگذارید. تکنیکهای متنوعی برای مدیریت امور وجود دارد که یکی از مشهورترین آنها «جیتیدی» است.
یک خلاصه از این تکنیک را در این آدرس قرار دادهام که میتوانید آن را مطالعه کنید:
http://gtd.ir
۴- از تقویمهای الکترونیکی استفاده کنید
تقویمهای الکترونیکی یکی از مهمترین ابزارهای مدیریت کارها و زمان بهشمار میآیند. شما علاوه بر ثبت جلسات، کلاسها و… میتوانید با کمک آنها برنامهریزی روزانه انجام بدهید و کارهای خودتان را هم در آن ثبتکنید. اگر به استفاده از تقویم عادت کنید، تاثیر فوقالعادهاش را خیلی زود مشاهده خواهید کرد.
اگر تجربه استفاده از تقویمهای الکترونیکی را ندارید، یک دوره آموزشی کوتاه برای آشنایی با مبانی استفاده از گوگل کلندر در بزرگراه تهیه شده که در دسترس علاقمندان قرار دارد.
۵- قورباغه را قورت بدهید
احتمالا این کتاب کوتاه و جذاب را قبلا خواندهاید. ایده اصلیاش این است که سختترین کار را در ابتدای روز که هنوز بیشترین میزان تمرکز و انرژی را داریم انجام دهیم.
خوب است هر روز یک بازه زمانی یک الی سه ساعته را برای کار روی اولویتهای دشوار اما مهم اختصاص دهیم. پرانرژیترین ساعات خودتان را پیدا کنید و آن را در تقویم به این موضوع اختصاص دهید.
افراد با هم متفاوت هستند. برخی اشخاص در ابتدای روز بیشترین میزان انرژی و تمرکز را دارند در حالی که برخی دیگر در ساعات عصر و شب بهتر کار میکنند.
۶- از دست نوتیفیکیشنها و ابزارهای برهمزننده تمرکز خلاص شوید
نیاز به تکرار این موضوع نیست و همه به خوبی میدانیم نوتیفیکیشنها، شبکههای اجتماعی و بسیاری از اپلیکیشنها قاتل تمرکز به حساب میآیند. به راحتی میتوانید نوتیفیکیشنهای غیرضروری را غیرفعال کنید و ضمنا در نسخههای اخیر اندروید و آیاواس این امکان ایجاد شده که بتوانید یک وضعیت فوکوس (تمرکز) تعریف کنید و با فعال کردن آن، جلوی نوتیفیکیشنها و تماسهای غیرضروری در آن بازه زمانی گرفته میشود. پیشنهاد میکنم حتما آن را امتحان کنید.
۷- کارها را به اجزای کوچکتر بشکنید
کارها خیلی اوقات به این خاطر گیر میکنند که آن را برای «وضعیت کارگر» مغز خودمان به درستی تعریف نکردهایم. مغز ما دارای دو حالت مدیر و کارگر است. خیلی اوقات کارها بهتاخیر میافتند فقط به این خاطر که برای کارگر درون ما « گُنگ و نامفهوم» هستند. شکستن کارها به گامهای کوچکتر سبب میشود آنها را راحتتر انجام دهیم.
قبلا در مورد «وضعیت مدیر و کارگر مغز» صحبت کردهایم.
۸- کمی از بالا به مسیر نگاه کنید
مشغولیتها و روزمرگی سبب میشود کم کم از جاده اصلی مدنظرمان خارج شویم. اما خیلی اوقات متوجه این موضوع نمیشویم و حواسمان نیست که دیگر روی اهداف و اولویتهای اصلیمان تمرکز نداریم.
در تکنیک جیتیدی قسمتی به عنوان «مرور هفتگی» وجود دارد که در آن یک بار کارها و اولویتهایمان را در پایان هفته مرور میکنیم. با این کار اولویتهای مهم زندگی، مجددا در ذهنمان سازماندهی پیدا میکنند و میتوانیم روی کارهای مهمتر تمرکز کنیم.
حتی اگر از این تکنیک استفاده نمیکنید، پیشنهاد میکنم در پایان هفته یک زمان کوتاه ۳۰ دقیقهای یا یک ساعته به مرور زندگی و اولویتها از ارتفاع بالاتر اختصاص دهید و تاثیر این کار را در انجام بهتر کارهای مهم در طول هفته ملاحظه کنید. این مرور هفتگی را حتما در تقویمتان ثبت کنید تا فراموش نشود.
موفق باشید و اگر شما هم راهکارهای موثر دیگری برای جلوگیری از بهتاخیر انداختن کارها میشناسید، لطفا در اینجا با دیگران بهاشتراک بگذارید.
علیاصغر هنرمند
آیا میدانستید میزان بهرهوری با دمای محیط ارتباط مستقیم دارد؟ جالب است بدانید که در دمای بالای ۲۷ درجه سانتیگراد به ازای هر درجه افزایش دما، بهرهوری تا حدود ۴ درصد کاهش پیدا میکند.
البته این موضوع از سمت دیگر هم صادق است و سرد بودن محیط هم باعث کاهش بهرهوری میشود. اما معمولا میزان شکایت از گرمبودن بیشتر است. چند بررسی نشان داده بهترین بازدهی افراد معمولا در دمای حدود ۲۲ درجه است.
یک تحقیق دیگر هم نشان داده در دمای ۲۰ درجه، میزان غلطهای تایپی نسبت به دمای ۲۵ درجه حدود ۴۴ درصد بیشتر است و گفته میشود دمای نامناسب به خاطر افزایش احتمالا اشتباهات و کاهش بهرهوری، سبب میشود به ازای هر فرد در هر ساعت معادل ۲ دلار ضرر و زیان ایجاد شود.
بنابراین شاید بد نباشد در محیط کار، یک دماسنج که قیمت چندانی هم ندارد نصب کنید! این روزها انواع دماسنج و رطوبتسنج دیجیتال به فروش میرسند. پیشنهاد میکنم مدلی تهیه کنید که دارای سنجش رطوبت هم باشد.
تنظیم میزان رطوبت محیط از دو نظر مهم است: افزایش میزان رطوبت (بالای ۵۰ درصد) باعث کاهش بهرهوری میشود. از طرف دیگر تنظیم نبودن میزان رطوبت محیط، باعث افزایش احتمال انتقال بیماریهای ویروسی میشود.
جالب است بدانید رطوبت بالای ۷۰ درصد و کمتر از ۳۰ درصد باعث افزایش احتمال زندهماندن ویروسها در محیط میشود و عدد بهینه برای رطوبت بین ۳۰ الی ۴۰ درصد است.
البته تمایل افراد نیز با یکدیگر متفاوت است. برخی اشخاص، محیطهای نسبتا سرد را ترجیح میدهند در حالی که برخی دیگر در محیط رو به گرم بهرهوری بیشتری دارند. شما جزو کدام دسته هستید؟
علیاصغر هنرمند
«کار امروز را به فردا میفکن» این ضرب المثل را همه شنیدهایم. اما چرا در عمل خیلی اوقات به آن عمل نمیکنیم و انجام کارهای مهم را بهتاخیر میاندازیم؟
در بهتاخیرانداختن ما در عمل «کار» میکنیم، اما نکته اینجاست که کارهای مهم اولویتدار که باید انجام بشود را انجام نمیدهیم و به جایش سراغ انجام امور دیگر میرویم که برایمان راحتتر است. اما در «تنبلیکردن» به طور کلی حال و حوصله انجام هیچ نوع کاری را نداریم.
میتوان گفت بهتاخیرانداختن، از تنبلیکردن بدتر است! چون در بهتاخیر انداختن، احساس کاذب کار کردن داریم. اما در عمل چون کارهای مهمی که انجامشان برایمان دشوار هستند را انجام نمیدهیم، معمولا با عواقب بسیار بدی مواجه میشویم…
به چند علامت مهم دقت کنید:
- روزمان را با کارهای اولویت پایین و آسان پُر میکنیم.
- حتی از فکر کردن به کارهای اولویتدار طفره میرویم.
- برخی موارد لیست کارها، مدت طولانی است که تیک نخوردهاند و همانجا جاخوش کردهاند.
- پیامها یا ایمیلهایمان را میخوانیم، اما در مورد کاری که باید برایشان انجام بشود تصمیمگیری نمیکنیم.
- یک کار اولویتدار را شروع میکنیم، اما خیلی سریع سراغ یک کار کماهمیت اما سادهتر میرویم.
- به جای انجام کارهایی که از قبل در لیستمان وجود دارند، روزمان را صرف انجام کارهایی میکنیم که دیگران از ما خواستهاند.
- برای انجام کارهای اولویتدار منتظر انرژی کافی یا حسوحال مناسب هستیم!
اگر به این تشخیص رسیدید که در حال بهتاخیرانداختن کارها هستید، لازم است علت آن را پیدا کنید. برخی از مهمترین آنها به این شرح است:
- انجام برخی کارها خستهکننده و تکراری است.
- بینظمی و عدمسازماندهی مناسب امور باعث میشود بسیاری از کارهای مهم فراموش شده و به موقع انجام نشوند.
- گاهی اوقات به خاطر ترس از شکست در یک کار، در ناخودآگاه از انجامدادن آن هراس داریم و دائما آن را بهتاخیر میاندازیم.
- گاهی اوقات هم اوضاع برعکس است و به خاطر نتیجه حاصل از موفقیت، سراغ انجام کار نمیرویم. چرا که تمام کردن آن کار، به معنی محول شدن کارهای جدید به ما است.
- اگر جزو افراد کمالگرا هم باشید معمولا با مشکل بهتاخیر انداختن مواجه هستید. مثلا با خودمان فکر میکنیم هنوز مهارت و تجربه کافی برای انجامش نداریم. در نتیجه به جای انجام اصل کار، سراغ مطالعه و دورههای آموزشی میرویم.
- گاهی اوقات هم ضعف در تصمیمگیری باعث تاخیر میشود. خیلی اوقات برای انتخاب گام عملیاتی بعدی برای یک کار، توانایی تصمیمگیری نداریم و به همین خاطر کار متوقف میشود و گیر میکند.
- بهتاخیر انداختن برای برخی افراد هم ناشی از دلایل پزشکی است. مثلا افسردگی، اضطراب، وسواس و بیشفعالی همگی میتوانند باعث بهتاخیرانداختن انجام کارها شوند.
با تشخیص و دلایل بهتاخیرانداختن کارها آشنا شدیم. اما برای رفع بسیاری از آنها راهکارهای بسیار موثری وجود دارد که در مطلبی دیگر به آنها میپردازیم.
علیاصغر هنرمند
در همین رابطه بخوانید: هشت راهکار برای مقابله با «بهتاخیر انداختن» کارها
منابع:
تا به حال به این موضوع فکر کردهاید که چرا بعضی افراد در زمانبندیهایشان بدقول هستند و مثلا سر جلسه، قرار، مهمانی و… همیشه با تاخیر حاضر میشوند؟ از طرف دیگر برخی دیگر زمانبندی دقیقی دارند و به اصلاح وقتشناس هستند؟
گاهی اوقات فکر میکنیم علت تاخیر «بیخیالی» یا «تنبلی» است، اما این زاویه نگاه درستی نیست و موضوع عمیقتر است. بسیاری از این افرادی انسانهای متعهد و دقیقی هستند اما نکته اینجاست که مغز این افراد درک متفاوتی نسبت به گذشت زمان دارد.
در یک تحقیق جالب در سال ۲۰۰۱ دو گروه مختلف شخصیتی A (افراد پرانرژی، جاهطلب، سختکوش) و B (یعنی آرام، صبور، خلاق) را مورد بررسی قرار دادند و از آنها خواستند گذشت یک بازه زمانی ۱ دقیقهای را بدون نگاه کردن به ساعت پیشبینی کنند.
گروه اول به طور متوسط پس از حدود ۵۸ ثانیه رسیدن به یک دقیقه را اعلام کردند در حالی که گروه دوم پس از ۷۷ ثانیه رسیدن را یک دقیقه را اعلام میکردند. در واقع درون مغز ما یک نوع تایمر وجود دارد که در برخی از ما دقیقتر کار میکند و در گروه دیگر متفاوت است.
یک علت دیگر هم والدین ما هستند. برخی تحقیقات نشان داده اگر والدین ما در کودکی انسانهای وقتشناسی نباشند، به احتمال زیاد این ویژگی در ما هم ایجاد میشود.
البته موضوع تاخیر میتواند به دهها علت دیگر هم ایجاد شود. اما این ویژگی باعث ایجاد سوتفاهمهای زیادی میشود و اغلب افراد وقتشناس در برخورد با گروه دوم دچار مشکل میشوند. بنابراین خوب است این نکته را بدانیم که افرادی که در زمانبندیهایشان دقیق نیستند، در اکثر مواقع عمدا این کار را نمیکنند.
شما خودتان را جزو کدام گروه میدانید؟
علیاصغر هنرمند