بزرگـــــراه

آخرین مطالب «بهره‌وری»

مدیریت و بهره‌وری
قدرت پنهان «درخواست کردن»:
 مزایا و راهکارهای جلوگیری از سواستفاده

قدرت پنهان «درخواست کردن»:
 مزایا و راهکارهای جلوگیری از سواستفاده

خیلی از ما از «مطرح‌ کردن خواسته‌مان» اِبا داریم و به دلایل مختلف از جمله خجالتی‌بودن یا داشتن غرور، از «درخواست کردن» پرهیز می‌کنیم. اما نمی‌دانیم چه قدرتی در آن نهفته است... تا به حال برایتان پیش‌ آمده کسی از شما چیزی بخواهد و احساس کنید چقدر «نه گفتن» کار سختی است؟ یکی از دوستان‌تان از شما می‌خواهد برایش کاری انجام دهید، شخصی در خیابان از شما تقاضای پول می‌کند یا در اینترنت با صفحه‌ای مواجه می‌شوید که از شما می‌خواهد در یک نظرسنجی شرکت کنید. مغز انسان‌ها به‌گونه‌ای است که در برابر درخواست‌ها به صورت پیش‌فرض گزینه «بله» را انتخاب می‌کند و رد کردن برایمان دشوار است. دکتر ونسا بوهنز روانپزشک می‌گوید هنگامی که درخواستی مطرح می‌شود، احتمال پاسخ بله ۲ برابر پاسخ منفی است و این تفاوت بزرگی ایجاد می‌کند. نشان داده شده که درخواست کردن در روابط رومانتیک هم تاثیر زیادی دارد و حتی برخی افراد به خاطر پرهیز از «نه‌ گفتن» به درخواست افرادی که برایشان جذابیت ندارند هم بله می‌گویند! بخش مثبت پژوهش اینجاست که می‌فهمیم با کمی شجاعت و بیان یک درخواست ساده چقدر راحت می‌توان موانع را از میان برداشت. اما بخش منفی این است که بعضی افراد با این روش به سواستفاده از دیگران می‌پردازند. اکنون که از ماجرا مطلع شدیم، چگونه خودمان را در مقابل این دسته اشخاص ایمن کنیم؟ اول ببینیم چرا ذاتا تمایل به قبول درخواست‌ها‌ داریم؟ چون دوست داریم دیگران ما را به عنوان انسانی «خوب» ببینند و «نه گفتن» سبب می‌شود حس کنیم این تصویر مخدوش شده. برخی افراد هم احساس می‌کنند نه‌ گفتن نوعی بی‌ادبی است. بعضی اوقات هم درخواست کننده، در جایگاهی بالاتر از ما قرار دارد و مثلا رئیس ما است یا از نظر سنی بزرگ‌تر به حساب می‌آید و به همین خاطر نه گفتن دشوار می‌شود. اما قبل از قبول هر درخواست، باید از این زاویه هم نگاه کنیم که ما هم دارای «حق و حقوق» خودمان هستیم که شامل ابراز عقیده و قبول نکردن درخواست‌ها است. اگر نقطه ضعف‌مان در وجهه خوب بودن‌مان است، باید به خود بگوییم هنگامی انسان خوبی هستیم که از خودمان حفاظت کنیم و به قوانین و ارزش‌هایمان پایبند باشیم. خوب بودن فقط به معنی راه‌انداختن کار دیگران نیست. یک روش دیگر برای نه‌گفتن این است که آن را به عنوان یک قانون شخصی بیان کنیم: مثلا بگوییم «ببخشید من برای خودم قانونی گذاشته‌ام که تلفنم را به شخص دیگری قرض ندهم». با این کار آن را از حالت شخصی خارج کرده‌ایم و کمی رنگ و بوی دستورالعمل‌گونه به آن داده‌ایم. ضمنا بهتر است چند پاسخ منفیِ کلی «از پیش آماده» در آستین داشته باشیم تا در هنگام ضرورت از آنها استفاده کنیم. مثلا: «تشکر اما اینگونه فکر نمی‌کنم.» یا «من با آن راحت نیستم» یا «اجازه دهید در موردش فکر کنم». در انتها، من هم از شما یک درخواست دارم!لطفا با به‌اشتراک‌گذاری این مطلب کمک کنید تا افراد بیشتری با این موضوع مهم آشنا شوند. :)   دکتر علی‌اصغر هنرمند اطلاعات بیشتر
ادامه مطلب »
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
مدیریت و بهره‌وری
استفاده از اثر ضرب‌الاجل (Deadline Effect) برای افزایش بهره‌وری

استفاده از اثر ضرب‌الاجل (Deadline Effect) برای افزایش بهره‌وری

تا به حال به این نکته توجه کرده‌اید زمان‌هایی که باید کاری را در مهلت به‌خصوصی تحویل دهیم، بهره‌وری بیشتری داریم؟ یا مثلا طی چند روز مانده به شروع تعطیلات و مسافرت، چقدر کارهای مانده‌ را با سرعت بیشتری انجام می‌دهیم؟ این پدیده‌ای است که اسمش را اثر ضرب‌الاجل (Deadline Effect) گذاشته‌اند و جالب است بدانید روی آن پژوهش‌های متعددی هم انجام شده. برای مثال نشان داده شده دانش‌آموزانی که در انجام تکالیف،‌ برای خودشان مهلت زمانی تعیین می‌کنند، نسبت به دیگران موفق‌تر‌ هستند. یا مشخص شده در افراد بیش‌فعال (ADHD)، اِعمال ضرب‌الاجل زمانی باعث افزایش قابل توجه تمرکز آنها روی کار می‌شود. این یکی از ترفند‌های کلیدی‌ است که این اشخاص می‌توانند برای افزایش تمرکز‌شان از آن استفاده کنند. البته تعیین ضرب‌العجل یک نکته مهم هم دارد: باید مراقب باشیم برای خودمان ضرب‌الاجل‌های غیر منطقی و متعدد تعریف نکنیم. چون معلوم شده در این صورت حس‌مان را نسبت به آنها از دست می‌دهیم و در مقابل‌شان بی‌تفاوت خواهیم شد. بنابراین تعیین ضرب‌العجل، چه توسط دیگران و چه خودمان یک کار مفید به حساب می‌آید. به‌شرطی که مهلت تعیین شده «منطقی» و «قابل اجرا» باشد. https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/12009041/ دکتر علی‌اصغر هنرمند
ادامه مطلب »
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
مدیریت و بهره‌وری
چرا هوش و مهارت‌های تکنیکی فقط ۲۵ درصد مسیر موفقیت است؟

چرا هوش و مهارت‌های تکنیکی فقط ۲۵ درصد مسیر موفقیت است؟

- اگر درآمدم به فلان مقدار برسد بسیار خوشحال خواهم بود.- اگر موفق شوم ۱۰ کیلو کم کنم عالی است. این ها نمونه جملاتی هستند که معمولا برای خودمان تکرار می‌کنیم و یک «نقطه خاص» برای رسیدن به موفقیت و شادی تعریف می‌کنیم. اما انگار قضیه به‌گونه دیگری است… در واقع شاد بودن و خوشحالی در مسیر است که باعث رسیدن به موفقیت می‌شود. شان آکور نویسنده مشهوری است که طرفدار روانشناسی با نگرش مثبت است و پژوهش‌های متعددی در این رابطه انجام داده. او می‌گوید در پیش‌بینی موفقیت افراد، هوش و مهارت‌های فنی فقط ۲۵ درصد تاثیرگذار هستند. ۷۵ درصد دیگر توسط سه عامل مهم دیگر کنترل می‌شود: ۱- خوش‌بین‌بودن ۲- ارتباطات اجتماعی ما ۳- نحوه واکنش و نگاه ما در مقابل استرس برای مثال در مورد «خوش‌بین» بودن نشان داده شده افرادی که این مزیت را دارند، در فروش حدود ۲۰ درصد موفق‌تر از دیگران عمل می‌کنند. در حوزه‌های دیگر مانند آموزش و تحصیل هم خوش‌بینی یک برگ برنده به حساب می‌آید و به افزایش شادی کمک قابل توجهی می‌کند. در ارتباطات اجتماعی، عمق و وسعت‌اش اهمیت دارد و هر چه افراد در آن بهتر باشند، احتمال موفقیت‌شان بیشتر است. برخی افراد سعی می‌کنند روابط اجتماعی‌شان را محدود کنند تا زمان بیشتری داشته باشند. در حالی که نشان داده شده روابط اجتماعی عمیق‌تر، سبب موفقیت بیشتر در کار و تحصیل می‌شود. و اما در مورد استرس افرادی موفق هستند که مشکلات را به چشم «چالش» ببینید و نه «تهدید» و برای رفع‌شان علاقه نشان دهند. ضمنا این زاویه نگاه یک مزیت ژنتیکی نیست و کاملا آموختنی است. کافی است هنگام فشار کاری و استرس آن را به چشم یک چالش ببینیم و از تلاش برای حل آن لذت ببریم. پیشنهاد می‌کنم برای سرگرمی هم که شده این سخنرانی شان آکور را در تدتاک ببینید. چون هم آموزنده است و هم مُفرح! اطلاعات بیشتر   دکتر علی‌اصغر هنرمند  
ادامه مطلب »
۱۵ فروردین ۱۴۰۲
مدیریت و بهره‌وری
ثاثیر نوع لباس بر تمرکز و بهره‌وری

ثاثیر نوع لباس بر تمرکز و بهره‌وری

به نظر شما نوع لباسی که می‌پوشیم روی بهره‌وری و بازدهی‌مان تاثیر دارد؟ به‌ویژه در دورانی که امکان دورکاری در دسترس‌مان است و خیلی اوقات می‌توانیم با پیژامه کارمان را انجام دهیم! از حدود یک دهه پیش مشخص شده که نوع لباس پوشیدن روی عملکرد و احساسات‌مان تاثیرگذار است و مثلا نشان داده شده که پوشیدن کت‌ و شلوار سبب افزایش تستوسترون می‌شود، روپوش پرستاری سبب افزایش حس همدلی شده و پوشیدن لباس مخصوص در آزمایشگاه، تمرکز را بیشتر می‌کند. در یک پژوهش انجام شده، ۵۷ درصد افراد دورکار گفته‌اند که پوشیدن یک لباس ویژه هنگام کار در محیط خانه سبب می‌شود بهره‌وری‌ و تمرکزشان افزایش پیدا کند و به صورت روتین این کار را انجام می‌دهند. ضمن اینکه فقط ۱۰ درصد شرکت‌کنندگان پژوهش از پوشیدن لباس خواب در زمان کار رضایت داشتند!   فرمول لباس ثابت:  در طرف دیگر برخی افراد ترجیح می‌دهند یک لباس ثابت برای کار انتخاب کنند و تقریبا همیشه همان ترکیب را استفاده می‌کنند. مثال‌های مشهورش مرحوم استیو جابز و مارک زاکربرگ هستند. داشتن یک پوشش ثابت سبب می‌شود هر روز مجبور نباشید از خودتان بپرسید «الان چی‌ بپوشم!؟» با این کار یکی از مراحل تصمیم‌گیری را از زندگی‌تان حذف می‌کنید. پوشیدن لباس ثابت در محل کار شاید مبالغه‌آمیز به‌نظر برسد، اما مزایای خودش را دارد. به‌ویژه وقتی در جایگاه یک مدیر باشید، چرا که با این کار علاوه بر نفع شخصی، به نیروهای زیردست‌تان هم این پیام را منتقل می‌کنید که بهره‌وری اولویت‌تان است.   لباس مناسب ذهن را آماده می‌کند: پوشیدن لباس ورزشی سبب می‌شود ذهن‌مان برای فعالیت بدنی آماده شود و نوعی علامت به حساب می‌آید. همین فرمول برای کار هم برقرار است و اگر برخی لباس‌ها را برای زمان کار کنار بگذارید و حتی هنگام دورکاری هم آنها را بپوشید، ذهن‌تان را سریع‌تر روی کار متمرکز می‌کند. از طرف دیگر پوشیدن یک لباس مخصوص کار در منزل سبب افزایش آرامش هم می‌شود، چون بعد از پایان ساعت کاری، آنها را با لباس استراحت عوض می‌کنید و این یک سیگنال دیگر به مغز است که وارد بازه استراحت شده است. و بسیاری افراد دورکار از این ترفند برای جداکردن بخش‌های مختلف روز (کار، استراحت، ورزش) استفاده می‌کنند.   کفش و دمپایی در خانه!؟ تا به حال به پوشش مناسب پا هم فکر کرده‌اید؟ نتایج یک نظر سنجی جالب نشان داده تنها ۱۷ درصد افراد پابرهنه کار می‌کنند، ۲۱ درصد حداقل جوراب دارند و ۱۸ درصد هم در خانه کفش ورزشی می‌پوشند که البته خود من هم جزو همین گروه هستم!   چه رنگ لباسی بهتر است؟  در مورد رنگ لباس هم یک نظرسنجی برگزار شده و ۲۲ درصد افراد معتقد بوده‌اند رنگ آبی باعث افزایش بهره‌وری‌شان می‌شود و بعد از آن سیاه و سفید قرار دارند. در این مورد همانطور که احتمالا می‌دانید، بنده طرفدار رنگ نارنجی هستم! همانطور که مشاهده کردید لباس و حتی رنگ آن می‌تواند روی تمرکز و بهره‌وری مان تاثیرگذار باشد. چه در محل کار و چه در وضعیت دورکاری. بنابراین شاید بد نباشد که آن جدی‌تر مدنظر قرار دهیم. دکتر علی‌اصغر هنرمند منابع و اطلاعات بیشتر: Fastcompany Dressbarn Columbia Edu    
ادامه مطلب »
۰۵ دی ۱۴۰۱
مدیریت و بهره‌وری
تاثیر منفی جلسات «پشت‌ سر هم» روی مغز و کاهش بهره‌وری

تاثیر منفی جلسات «پشت‌ سر هم» روی مغز و کاهش بهره‌وری

اگر شما هم جزو افرادی هستید که هر روز در جلسات متعددی شرکت می‌کنید، پیشنهاد می‌کنم نتایج یک تحقیق انجام شده توسط مایکروسافت را از دست ندهید که در آن تاثیر جلسات «پشت سر هم» روی مغز بررسی شده است. در این تحقیق ۱۴ نفرشرکت کرده‌بودند: روز اول تحقیق، چهار جلسه ۳۰ دقیقه‌ای پشت سر هم برگزار شد. روز دوم تحقیق، چهار جلسه ۳۰ دقیقه‌ای برگزار شد با این تفاوت که اشخاص بین آنها ۱۰ دقیقه استراحت می‌کردند. شرکت‌کنندگان کلاه‌های مخصوصی برسر داشتند که از طریق آن فعالیت الکتریکی مغز (EEG) ثبت می‌شد و با کمک آن نتایج جالبی به‌دست آمد: جلسات پشت سر هم باعث افزایش و تجمیع استرس در مغز می‌شود. در حالی که وجود استراحت بین آنها سبب می‌شود این تجمیع استرس رخ ندهد. علاوه بر این استراحت بین جلسات سبب افزایش قابل توجه یکی از معیارهای قابل اندازه‌گیری به نام frontal alpha asymmetry می‌شود که نشان‌دهنده افزایش تمرکز در طول جلسات است. نکته مهم دیگر این بود که در شروع و انتهای جلسات پشت‌سر هم، میزان استرس به طور قابل توجهی بیشتر می‌شد و به نظر می‌رسد علتش این است که ذهن ما در انتهای جلسه معطوف موضوع جلسه بعدی می‌شود و همین استرس را بالا می‌برد. در حالی که وجود استراحت بین جلسات، این افزایش استرس را حذف می‌کند. به طور خلاصه وجود استراحت بین جلسات، هم به سلامت مغزمان کمک می‌کند و هم کارایی آنها را بالا می‌برد. ضمن اینکه فراموش نکنیم لزومی به برگزاری بسیاری از جلسات نیست و خیلی راحت می‌توان با راهکارهای ساده‌تر به نتایج دلخواه رسید. دکتر علی‌اصغر هنرمند اطلاعات بیشتر: https://www.microsoft.com/en-us/worklab/work-trend-index/brain-research
ادامه مطلب »
۱۴ آذر ۱۴۰۱
مدیریت و بهره‌وری پزشکی
شبکه‌های اجتماعی چگونه مغز ما را هک می‌کنند؟

شبکه‌های اجتماعی چگونه مغز ما را هک می‌کنند؟

دوپامین یکی از هورمون‌هایی است که باعث احساس رضایت و لذت می‌شود و احتمالا می‌دانید یکی از راهکارهای شبکه‌های اجتماعی برای نگه‌داشتن کاربران در سرویس‌هایشان، هک کردن «چرخه واکنش دوپامین» در مغز ما است. (بله مغز ما هم هک می‌شود آن هم به راحتی!). این هورمون وقتی در مغز آزاد می‌شود که در انتظار جایزه هستیم و به ما یک حس رضایت القا می‌کند. البته شرایط متعدد دیگری مانند غذا خوردن، ورزش، رابطه جنسی، مصرف مواد مخدر و… هم باعث ترشح این هورمون می‌شوند. اینجا می‌خواهیم با چرخه تقویت انگیزه دوپامینی آشنا شویم. فرمول آن ساده است: ما در شبکه‌های اجتماعی یک پست منتشر می‌کنیم‌ > ‌به انتظار واکنش دیگران می‌نشینیم > دریافت واکنش (مانند لایک و کامنت) باعث ترشح دوپامین در مغز ما می‌شود و این رفتار در ما تقویت می‌شود. بخش جالب ماجرا اینجاست که فاکتور «سورپرایز» هم در این سیستم نقش مهمی ایفا می‌کند. در واقع اگر ما همیشه واکنش یکسانی دریافت می‌کردیم در این چرخه گرفتار نمی‌شدیم اما لایک، کامنت و… برای هر پست متفاوت است و برای ما قابل پیش‌بینی نیست. چیزی شبیه به خرید بلیط بخت‌آزمایی که منجر به ایجاد هیجان می‌شود. این داستان باعث می‌شود ما روزانه بارها و بارها به ساقی‌مان (شبکه‌های اجتماعی) جهت تامین دوپامین مراجعه‌ کنیم. به تدریج مغز ما دچار تغییراتی می‌شود و برخی قابلیت‌هایمان مانند تمرکز و بهره‌وری افت قابل توجهی پیدا می‌کند. مثلا آخرین باری که توانسته‌اید یک کتاب ۳۰۰ صفحه‌ای را مطالعه کنید کی بوده است؟ اما آیا باید از شبکه‌های اجتماعی فرار کنیم؟ پاسخ منفی است. در آنها انبوهی از اطلاعات مفید و کاربردی نیز وجود دارد. اما نکته اینجاست که با دانستن این نکات می‌توانیم در مقابل عوارض جانبی آنها راهکارهایی اتخاذ کنیم. یکی موثرترین آنها این است که استفاده از شبکه‌های اجتماعی را به ساعات مشخصی از روز محدود کنیم. خبر خوب هم اینجاست که تاثیرات ناشی از این ابزارها برگشت‌پذیر است و اگر استفاده از آنها را محدود کنیم، مغز ما به تدریج به حالت عادی برمی‌گردد.   دکتر علی‌اصغر هنرمند منابع: healthline Medium digitash thelist  
ادامه مطلب »
۰۴ خرداد ۱۴۰۱
مدیریت و بهره‌وری
هشت راهکار برای مقابله با «به‌تاخیر انداختن» کارها

هشت راهکار برای مقابله با «به‌تاخیر انداختن» کارها

قبلا در این مورد صحبت کردیم که «چرا از انجام کارها طفره می‌رویم و آنها را به تاخیر می‌اندازیم؟» اکنون می‌خواهیم با مهم‌ترین راهکارهای «مقابله» با به‌تاخیر‌انداختن کارها آشنا شویم. ممکن است با بسیاری از این راهکارها از قبل آشنا باشید. اما خوب است بدانید مرور این موارد هم باعث افزایش تاثیرگذاری و اجرایشان خواهد شد.   ۱- خودتان را ببخشید!وقتی کاری را به‌موقع انجام نمی‌دهیم، دچار عذاب وجدان شده و اغلب خودمان را سرزنش می‌کنیم. اما تحقیقات نشان داده اگر نسبت به خودمان مهربانی نشان دهیم، تاثیرش برای کاهش به‌تاخیر انداختن کارهای بعدی بیشتر است! برای مثال در یک تحقیق، دانشجویانی که در امتحان میان‌ترم به خاطر عدم مطالعه کافی نمره خوبی نگرفته‌ بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. گروهی که با خود مهربان‌تر بودند و خودشان را بخشیدند، در امتحان بعدی در مقایسه با افرادی که خودشان را سرزنش می‌کردند، زمان بیشتری برای مطالعه و آماده شدن برای آزمون بعدی صرف کردند. ۲- به خودتان جایزه بدهیدبرای خودتان بر سر تمام کردن یک کار دشوار را در زمان تعیین شده جایزه تعیین کنید. این جایزه می‌توان بسته به سلیقه شما و میزان دشواری کار متفاوت باشد. از یک فنجان قهوه گرفته تا خرید یک هدیه برای خودتان یا انجام بازی یا سرگرمی مورد علاقه.   ۳- از یک «سیستم» برای مدیریت کارها استفاده کنیدثبت و نوشتن کارها یک گام مهم برای پیشگیری از به‌تاخیر انداختن آنها به‌شمار می‌آید. اما حتما می‌دانید که این قدم به هیچ عنوان کافی نیست و اگر می‌خواهید یک پیشرفت واقعی داشته باشید لازم است مدیریت کارها و امورتان را بر اساس یک سیستم نظام‌مند انجام دهید و برای یادگیری‌اش وقت بگذارید. تکنیک‌های متنوعی برای مدیریت امور وجود دارد که یکی از مشهور‌ترین آنها «جی‌تی‌دی» است. یک خلاصه از این تکنیک را در این آدرس قرار داده‌ام که می‌توانید آن را مطالعه کنید:http://gtd.ir ۴- از تقویم‌های الکترونیکی استفاده کنیدتقویم‌های الکترونیکی یکی از مهم‌ترین ابزارهای مدیریت کارها و زمان به‌شمار می‌آیند. شما علاوه بر ثبت جلسات، کلاس‌ها و… می‌توانید با کمک آنها برنامه‌ریزی روزانه انجام بدهید و کارهای خودتان را هم در آن ثبت‌کنید. اگر به استفاده از تقویم‌ عادت کنید، تاثیر فوق‌العاده‌اش را خیلی زود مشاهده خواهید کرد. اگر تجربه استفاده از تقویم‌های الکترونیکی را ندارید، یک دوره آموزشی کوتاه برای آشنایی با مبانی استفاده از گوگل کلندر در بزرگراه تهیه شده که در دسترس علاقمندان قرار دارد.   ۵- قورباغه را قورت بدهیداحتمالا این کتاب کوتاه و جذاب را قبلا خوانده‌اید. ایده اصلی‌اش این است که سخت‌ترین کار را در ابتدای روز که هنوز بیشترین میزان تمرکز و انرژی را داریم انجام دهیم. خوب است هر روز یک بازه زمانی یک الی سه ساعته را برای کار روی اولویت‌های دشوار اما مهم اختصاص دهیم. پر‌انرژی‌ترین ساعات خودتان را پیدا کنید و آن را در تقویم به این موضوع اختصاص دهید. افراد با هم متفاوت هستند. برخی اشخاص در ابتدای روز بیشترین میزان انرژی و تمرکز را دارند در حالی که برخی دیگر در ساعات عصر و شب بهتر کار می‌کنند. ۶- از دست نوتیفیکیشن‌ها و ابزارهای برهم‌زننده تمرکز خلاص شویدنیاز به تکرار این موضوع نیست و همه به خوبی می‌دانیم نوتیفیکیشن‌ها، شبکه‌های اجتماعی و بسیاری از اپلیکیشن‌ها قاتل تمرکز به حساب می‌آیند. به راحتی می‌توانید نوتیفیکیشن‌های غیرضروری را غیرفعال کنید و ضمنا در نسخه‌های اخیر اندروید و آی‌او‌اس این امکان ایجاد شده که بتوانید یک وضعیت فوکوس (تمرکز) تعریف کنید و با فعال کردن آن، جلوی نوتیفیکیشن‌ها و تماس‌های غیرضروری در آن بازه زمانی گرفته می‌شود. پیشنهاد می‌کنم حتما آن را امتحان کنید.   ۷- کارها را به اجزای کوچک‌تر بشکنیدکارها خیلی اوقات به این خاطر گیر می‌کنند که آن را برای «وضعیت کارگر» مغز خودمان به درستی تعریف نکرده‌ایم. مغز ما دارای دو حالت مدیر و کارگر است. خیلی اوقات کارها به‌تاخیر می‌افتند فقط به این خاطر که برای کارگر درون ما « گُنگ و نامفهوم» هستند. شکستن کارها به گام‌های کوچک‌تر سبب می‌شود آنها را راحت‌تر انجام دهیم. قبلا در مورد «وضعیت مدیر و کارگر مغز» صحبت کرده‌ایم.   ۸- کمی از بالا به مسیر نگاه کنیدمشغولیت‌ها و روزمرگی سبب می‌شود کم کم از جاده اصلی مدنظرمان خارج شویم. اما خیلی اوقات متوجه این موضوع نمی‌شویم و حواسمان نیست که دیگر روی اهداف و اولویت‌های اصلی‌مان تمرکز نداریم. در تکنیک جی‌تی‌دی قسمتی به عنوان «مرور هفتگی» وجود دارد که در آن یک بار کارها و اولویت‌هایمان را در پایان هفته مرور می‌کنیم. با این کار اولویت‌های مهم زندگی، مجددا در ذهن‌مان سازماندهی پیدا می‌کنند و می‌توانیم روی کارهای مهم‌تر تمرکز کنیم. حتی اگر از این تکنیک استفاده نمی‌کنید، پیشنهاد می‌کنم در پایان هفته یک زمان کوتاه ۳۰ دقیقه‌ای یا یک ساعته به مرور زندگی و اولویت‌ها از ارتفاع بالا‌تر اختصاص دهید و تاثیر این کار را در انجام بهتر کارهای مهم در طول هفته ملاحظه کنید. این مرور هفتگی را حتما در تقویم‌تان ثبت کنید تا فراموش نشود. موفق باشید و اگر شما هم راهکارهای موثر دیگری برای جلوگیری از به‌تاخیر انداختن کارها می‌شناسید، لطفا در اینجا با دیگران به‌اشتراک بگذارید.   علی‌اصغر هنرمند  
ادامه مطلب »
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
مدیریت و بهره‌وری
تاثیر دما و رطوبت محیط بر بهره‌وری و کیفیت کار

تاثیر دما و رطوبت محیط بر بهره‌وری و کیفیت کار

آیا می‌دانستید میزان بهره‌وری با دمای محیط ارتباط مستقیم دارد؟ جالب است بدانید که در دمای بالای ۲۷ درجه سانتیگراد به ازای هر درجه افزایش دما، بهره‌وری تا حدود ۴ درصد کاهش پیدا می‌کند. البته این موضوع از سمت دیگر هم صادق است و سرد بودن محیط هم باعث کاهش بهره‌وری می‌شود. اما معمولا میزان شکایت از گرم‌بودن بیشتر است. چند بررسی نشان داده بهترین بازدهی افراد معمولا در دمای حدود ۲۲ درجه است. یک تحقیق دیگر هم نشان داده در دمای ۲۰ درجه، میزان غلط‌های تایپی نسبت به دمای ۲۵ درجه حدود ۴۴ درصد بیشتر است و گفته می‌شود دمای نامناسب به خاطر افزایش احتمالا اشتباهات و کاهش بهره‌وری، سبب می‌شود به ازای هر فرد در هر ساعت معادل ۲ دلار ضرر و زیان ایجاد شود. بنابراین شاید بد نباشد در محیط کار، یک دماسنج که قیمت چندانی هم ندارد نصب کنید! این روزها انواع دماسنج و رطوبت‌سنج دیجیتال به فروش می‌رسند. پیشنهاد می‌کنم مدلی تهیه کنید که دارای سنجش رطوبت هم باشد. تنظیم میزان رطوبت محیط از دو نظر مهم است: افزایش میزان رطوبت (بالای ۵۰ درصد) باعث کاهش بهره‌وری می‌شود. از طرف دیگر تنظیم نبودن میزان رطوبت محیط، باعث افزایش احتمال انتقال بیماری‌های ویروسی می‌شود. جالب است بدانید رطوبت بالای ۷۰ درصد و کمتر از ۳۰ درصد باعث افزایش احتمال زنده‌‌ماندن ویروس‌ها در محیط می‌شود و عدد بهینه برای رطوبت بین ۳۰ الی ۴۰ درصد است. البته تمایل افراد نیز با یکدیگر متفاوت است. برخی اشخاص، محیط‌های نسبتا سرد را ترجیح می‌دهند در حالی که برخی دیگر در محیط رو به گرم بهره‌وری بیشتری دارند. شما جزو کدام دسته هستید؟ علی‌اصغر هنرمند  
ادامه مطلب »
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱
مدیریت و بهره‌وری
چرا از انجام کارها طفره می‌رویم و آنها را به تاخیر می‌اندازیم؟

چرا از انجام کارها طفره می‌رویم و آنها را به تاخیر می‌اندازیم؟

«کار امروز را به فردا میفکن» این ضرب المثل را همه شنیده‌ایم. اما چرا در عمل خیلی اوقات به آن عمل نمی‌کنیم و انجام کارهای مهم را به‌تاخیر می‌اندازیم؟   «به‌تاخیرانداختن» کارها با «تنبلی‌کردن» متفاوت است در به‌تاخیرانداختن ما در عمل «کار» می‌کنیم، اما نکته اینجاست که کارهای مهم اولویت‌دار که باید انجام بشود را انجام نمی‌دهیم و به جایش سراغ انجام امور دیگر می‌رویم که برایمان راحت‌تر است. اما در «تنبلی‌کردن» به طور کلی حال و حوصله انجام هیچ نوع کاری را نداریم. می‌توان گفت به‌تاخیرانداختن، از تنبلی‌کردن بدتر است! چون در به‌تاخیر انداختن، احساس کاذب کار کردن داریم. اما در عمل چون کارهای مهمی که انجامشان برایمان دشوار هستند را انجام نمی‌دهیم، معمولا با عواقب بسیار بدی مواجه می‌شویم… از کجا تشخیص بدهیم که در حال به‌تاخیرانداختن هستیم؟ به چند علامت مهم دقت کنید: - روزمان را با کارهای اولویت پایین و آسان پُر می‌کنیم.- حتی از فکر کردن به کارهای اولویت‌دار طفره می‌رویم.- برخی موارد لیست کارها، مدت‌ طولانی است که تیک نخورده‌اند و همانجا جاخوش ‌کرده‌اند.- پیام‌ها یا ایمیل‌هایمان را می‌خوانیم، اما در مورد کاری که باید برایشان انجام بشود تصمیم‌گیری نمی‌کنیم.- یک کار اولویت‌دار را شروع می‌کنیم، اما خیلی سریع سراغ یک کار کم‌اهمیت اما ساده‌تر می‌رویم.- به جای انجام کارهایی که از قبل در لیست‌مان وجود دارند، روزمان را صرف انجام کارهایی می‌کنیم که دیگران از ما خواسته‌اند.- برای انجام کارهای اولویت‌دار منتظر انرژی کافی یا حس‌وحال مناسب هستیم!   چرا کارها را به‌تاخیر می‌اندازیم؟ اگر به این تشخیص رسیدید که در حال به‌تاخیرانداختن کارها هستید، لازم است علت آن را پیدا کنید. برخی از مهم‌ترین آنها به این شرح است: - انجام برخی‌ کارها خسته‌کننده و تکراری است. - بی‌نظمی و عدم‌سازماندهی مناسب امور باعث می‌شود بسیاری از کارهای مهم فراموش شده و به موقع انجام نشوند. - گاهی اوقات به خاطر ترس از شکست در یک کار، در ناخودآگاه از انجام‌دادن آن هراس داریم و دائما آن را به‌تاخیر می‌اندازیم. - گاهی اوقات هم اوضاع برعکس است و به خاطر نتیجه حاصل از موفقیت، سراغ انجام کار نمی‌رویم. چرا که تمام کردن آن کار، به معنی محول شدن کارهای جدید به ما است. - اگر جزو افراد کمال‌گرا هم باشید معمولا با مشکل به‌تاخیر انداختن مواجه هستید. مثلا با خودمان فکر می‌کنیم هنوز مهارت و تجربه کافی برای انجامش نداریم. در نتیجه به جای انجام اصل کار، سراغ مطالعه و دوره‌های آموزشی می‌رویم. - گاهی اوقات هم ضعف در تصمیم‌گیری باعث تاخیر می‌شود. خیلی اوقات برای انتخاب گام عملیاتی بعدی برای یک کار، توانایی تصمیم‌گیری نداریم و به همین خاطر کار متوقف می‌شود و گیر می‌کند. - به‌تاخیر انداختن برای برخی افراد هم ناشی از دلایل پزشکی است. مثلا افسردگی، اضطراب، وسواس و بیش‌فعالی همگی می‌توانند باعث به‌تاخیر‌انداختن انجام کارها ‌شوند. با تشخیص و دلایل به‌تاخیرانداختن کارها آشنا شدیم. اما برای رفع بسیاری از آنها راهکارهای بسیار موثری وجود دارد که در مطلبی دیگر به آنها می‌پردازیم.   علی‌اصغر هنرمند   در همین رابطه بخوانید: هشت راهکار برای مقابله با «به‌تاخیر انداختن» کارها منابع: mindtools verywellmind  
ادامه مطلب »
۲۳ فروردین ۱۴۰۱
مدیریت و بهره‌وری
چرا برخی افراد همیشه تاخیر دارند؟

چرا برخی افراد همیشه تاخیر دارند؟

تا به حال به این موضوع فکر کرده‌اید که چرا بعضی افراد در زمان‌بندی‌هایشان بدقول هستند و مثلا سر جلسه، قرار، مهمانی و… همیشه با تاخیر حاضر می‌شوند؟ از طرف دیگر برخی دیگر زمان‌بندی دقیقی دارند و به اصلاح وقت‌شناس هستند؟ گاهی اوقات فکر می‌کنیم علت تاخیر «بی‌خیالی» یا «تنبلی» است، اما این زاویه نگاه درستی نیست و موضوع عمیق‌تر است. بسیاری از این افرادی انسان‌های متعهد و دقیقی هستند اما نکته اینجاست که مغز این افراد درک متفاوتی نسبت به گذشت زمان دارد. در یک تحقیق جالب در سال ۲۰۰۱ دو گروه مختلف شخصیتی A (افراد پرانرژی، جاه‌طلب، سخت‌کوش) و B (یعنی آرام، صبور، خلاق) را مورد بررسی قرار دادند و از آنها خواستند گذشت یک بازه زمانی ۱ دقیقه‌ای را بدون نگاه کردن به ساعت پیش‌بینی کنند. گروه اول به طور متوسط پس از حدود ۵۸ ثانیه رسیدن به یک دقیقه را اعلام کردند در حالی که گروه دوم پس از ۷۷ ثانیه رسیدن را یک دقیقه را اعلام می‌کردند. در واقع درون مغز ما یک نوع تایمر وجود دارد که در برخی از ما دقیق‌تر کار می‌کند و در گروه دیگر متفاوت است. یک علت دیگر هم والدین ما هستند. برخی تحقیقات نشان داده اگر والدین‌ ما در کودکی انسان‌های وقت‌شناسی نباشند، به احتمال زیاد این ویژگی در ما هم ایجاد می‌شود. البته موضوع تاخیر می‌تواند به ده‌ها علت دیگر هم ایجاد شود. اما این ویژگی باعث ایجاد سوتفاهم‌های زیادی می‌شود و اغلب افراد وقت‌شناس در برخورد با گروه دوم دچار مشکل می‌شوند. بنابراین خوب است این نکته را بدانیم که افرادی که در زمان‌بندی‌هایشان دقیق نیستند، در اکثر مواقع عمدا این کار را نمی‌کنند. شما خودتان را جزو کدام گروه می‌دانید؟ علی‌اصغر هنرمند
ادامه مطلب »
۰۸ فروردین ۱۴۰۱
مدیریت و بهره‌وری
۲ کاربرد متفاوت در استفاده از زنگ و تایمر برای مدیریت بهتر زمان

۲ کاربرد متفاوت در استفاده از زنگ و تایمر برای مدیریت بهتر زمان

افراد زیادی از آلارم‌ها و یادآورها برای مدیریت زمان استفاده می‌کنند. احتمالا وقتی اسم زنگ ساعت به گوشتان می‌خورد، حس خوبی به شما دست نمی‌دهد. صبح‌های زودی که به صورت مکرر و با فواصل ۵ دقیقه‌ای، دکمه snooze را می‌فشارید تا تنها ربع ساعت بیش‌تر بخوابید... با این حال باید بپذیریم که آلارم‌ها یکی از مؤثرترین ابزارهایی هستند که به ما در مدیریت زمان کمک می‌کنند. امروزه تقریبا هر تکنولوژی صرف نظر از اینکه چقدر پیشرفته است، آلارم دارد. افرادی که سرشان شلوغ است خوب می‌دانند که دوری از این یادآورها غیر ممکن است.  آلارم‌ها در نبرد برای مدیریت زمان به یک دستیار قابل اعتماد تبدیل شده‌اند. هشدارهایی که با یادآوری وظایف مهم، به ما کمک می‌کنند تا در مسیر خود باقی بمانیم. آن‌ها فضای ذهن ما را برای تمرکز روی کارهای مهم‌تر آزاد می‌کنند. همه‌ی ما حداقل یک بار برای بیدار شدن از زنگ ساعت استفاده کرده‌ایم. در اینجا می‌خواهیم دو روش متفاوت برای استفاده حداکثری از زمان، با استفاده از آلارم و تایمر را بررسی کنیم: ۱- برای بخش‌های مختلف برنامه صبح گاهی‌تان ساعت کوک کنید اغلب ما یک مورنینگ روتین داریم. در بزرگراه قبلا در این مورد صحبت کرده‌ایم: (برنامه صبحگاهی چیست و چگونه یک روتین صبحگاهی خوب داشته باشیم؟) مورنینگ روتین مجموعه‌ای از کارها است که پس از برخاستن از خواب، به صورت خودکار و طبق عادت انجام می‌دهیم. اکثر ما برای بخش‌های مختلف این برنامه بازه زمانی مشخصی نداریم. این منجر به صرف زمان زیاد برای انجام کاری می‌شود که در مدت زمان کمتری نیز تمام می‌شد.  شما می‌توانید برای هر بخش از برنامه صبحگاهی‌تان بازه زمانی تعریف کنید. با انجام این کار زمان کمتری را صرف پختن صبحانه، صرف آن، لباس عوض کردن، دوش گرفتن و یا سایر کارها خواهید کرد. این کار به شما اجازه می‌دهد تا بدون نگرانی در مورد وظایف دیگرتان، روی یک کار تمرکز کنید. با این اطمینان که آلارم در زمان مقرر به شما هشدار می‌دهد، مرتبا به ساعت نگاه نمی‌کنید و حواستان پرت نمی‌شود. با زمان‌بندی هر بخش از مورنینگ روتین، صبح‌ها به موقع منزل را ترک می‌کنید. ۲- از پادکست یا ویدیوهای آموزشی به عنوان تایمر استفاده کنید اگر شما هم عاشق دوش‌های طولانی هستید، این روش به دردتان می‌خورد. حمام‌های طولانی آنقدر آرامش‌بخش هستند که نمی‌توان به راحتی آن‌ها را ترک کرد. شما می‌توانید از این زمان بهترین استفاده را بکنید. به جای کوک کردن ساعت، از یک ویدیوی آموزشی یا پادکست به عنوان تایمر استفاده کنید. از این روش می‌توانید برای کارهای دیگری که نیاز به تمرکز ندارد، مثل ورزش کردن، گردگیری منزل و مرتب کردن لباس‌ها نیز استفاده کنید. امیدواریم این دو روش در مدیریت بهتر زمان و افزایش بهره‌وری به شما کمک کند.   منبع
ادامه مطلب »
۲۰ بهمن ۱۴۰۰
مدیریت و بهره‌وری
۱۰ عادت افراد متوسط و نحوه اجتناب از آنها

۱۰ عادت افراد متوسط و نحوه اجتناب از آنها

عادت‌ها دلیل اصلی تفاوت در کیفیت زندگی افراد موفق و متوسط هستند. عادت‌ها الگوهای رفتاری هستند که به صورت خودکار انجام می‌شوند و نتایج نهایی را تعیین می‌کنند. افراد متوسط ​​عادات ضعیف و محدود کننده‌ای دارند که ذهن آن‌ها را از موفقیت باز می‌دارد. در این‌جا به معرفی ۱۰ مورد از این نمونه عادات و نحوه اجتناب از ‌آن‌ها می‌پردازیم: ۱- افراد متوسط هدف و مسیر مشخصی ندارند برای موفقیت، باید بدانیم می‌خواهیم چه کسی باشیم و قصد داریم زندگی‌مان را برای رسیدن به چه چیزی وقف کنیم. هدف به ما حس جهت می‌دهد. از خودتان بپرسید: - قرار است در این دنیا چه کار کنم؟ - هدف زندگی من چیست؟ با دانستن پاسخ این سوالات، شما اساسا یک سفر خودشناسی را آغاز کرده‌اید. شما می‌دانید چه کسی هستید، چه نقاط قوتی دارید و چگونه باید از این توانایی‌ها، برای تغییر زندگی خود استفاده کنید. اما برای افراد متوسط ​​اینطور نیست. افراد متوسط ​​به دنبال شناخت خود و توانایی‌هایشان نیستند. آن‌ها نمی‌دانند دقیقا چه چیزی می‌خواهند و زندگی خود را به شانس واگذار می‌کنند. افراد متوسط امیدوارند تا یک روز شانس در خانه‌ی آن‌ها را بزند و رویاهایشان را به واقعیت تبدیل کند. شما باید مسیر زندگی خود را ترسیم کنید. گام اول برای فرار از یک زندگی متوسط، داشتن هدف است. ۲- افراد متوسط به حرف‌های مخالفانشان گوش می‌دهند اگر به مردم اجازه بدهید، کاملا شما را از مسیر رویاهایتان باز می‌دارند. باید با مخالفانتان روبه‌رو شوید. آن‌ها می‌توانند نزدیکترین اعضای خانواده، دوستان یا همسرتان باشند. این افراد همیشه راهی برای ایجاد ترس و شک در شما خواهند یافت. دلیل اینکه اکثر افراد متوسط می‌مانند، این است که وقتی می‌خواهند هدفی را دنبال کنند، خواستار تایید انتخاب‌ها و اقداماتشان از سوی دیگران هستند. آن‌ها با گوش دادن به صداهایی که ترسشان را تشدید می‌کند،‌ شکست می‌خورند. اگر می‌خواهید متفاوت باشید، کارهای بزرگ انجام دهید و تاثیری در جهان بگذارید؛ باید بتوانید از غریزه و شهامتتان پیروی کنید. به شما مربوط نیست که دیگران در مورد رویاها و امکانات شما چه فکر می‌کنند. اجازه ندهید مخالفانتان تصیم بگیرند که چه کاری از عهده شما برمی‌آید. «اگر بخواهید کار متفاوتی انجام بدهید، با مخالفان زیادی روبه‌رو خواهید شد.»- جیمز دایسون «مخالفانتان را کنار بگذارید، شجاعتتان را جمع کنید و گامی جسورانه به سوی زندگی که واقعا مشتاق آن هستید، بردارید.»- اپرا وینفری ۳- افراد متوسط توقع کمی از خودشان دارند سطح توقع این افراد از خودشان آن‌قدر پایین است که به عملکردهای متوسط نیز راضی می‌شوند. - اگر این درس را پاس شوم، خوب است.- اگر تنها «فلان مقدار» درآمد داشته باشم، کافیست. افراد متوسط حداقل‌ها را انجام می‌دهند. آنها نمی‌خواهند و نمی‌توانند انرژی بیش‌تری بگذارند. متوسط‌ها با سطوح پایین زندگی ساخته‌اند. این موضوع در همه جنبه‌های زندگیشان (سلامتی، عادات غذایی، پول، روابط و پیشرفت شخصی)، صدق می‌کند. آن‌ها معتقدند اولین و بهترین‌ امکانات تنها برای برخی از افراد خاص است. «محدودیت اولیه زندگی، توقعات کم ما از خودمان است. وقتی انتظار کمترین نتایج را داریم، همان را هم به دست ‌می‌آوریم.»- جان سی ماکسول ۴- درکی از مفاهیم عمیق و معنوی زندگی ندارند مارتین سلیگمن، پدر روان‌شناسی مثبت‌گرا، در کتاب خود به نام «خوشبختی واقعی» می‌گوید سه راه برای رسیدن به خوشبختی در زندگی وجود دارد: زندگی دلپذیر: این نوع زندگی در مورد لذت و سرگرمی به شکل ابتدایی‌ترین تجربه انسانی می‌باشد و تنها چیز مهم این است که ما چه چیزی برای خودمان به دست می‌آوریم. زندگی خوب: این نوع زندگی یک پله از سطح قبلی بالاتر است اما همچنان بر «خود» متمرکز است. این زندگی به کشف فضائل و نقاط قوت منحصر بفرد ما و به کارگیری خلاقانه آن‌ها برای ارتقاء زندگی متمرکز است. افراد متوسط ​​خوشبختی را در موقعیت اجتماعی، قدرت، پول، شغل و دستاوردها جستجو می‌کنند. بزرگترین اهداف و آرزوهایشان مربوط به چیزهایی است که به آن‌ها حس لذت بدهد. برای این افراد درجاتی که کسب می‌کنند، پولی که دریافت می‌کنند و شکوه سبک زندگیشان از سایر چیزها مهم‌تر است. زندگی معنادار: زندگی واقعی چیزی فراتر از دولتمندی و بزرگنمایی است. زندگی کمک و همکاری ما با دیگران را می‌طلبد؛ اینکه تفاوت ایجاد کنیم و تاثیرگذار باشیم. افراد فوق‌العاده خارج از تجربیات خوب یا بدی که دارند، به دنبال یافتن معنا یا ایجاد آن در زندگی هستند. آن‌ها نقاط قوت منحصر به‌فرد خود را تغذیه می‌کنند و از توانایی های خود برای کمک به شادی همنوعانشان بهره می‌برند. این افراد به جای لذت‌های زودگذر، به‌دلیل یافتن احساس رضایت عمیق هستند. «هدف زندگی این است که توانایی خاص خود را کشف کنید و آن را برای پرورش دهید.»- دیوید ویسکوت ۵- برای پول و زمان ارزش بسیار کمی قائلند افراد متوسط به زمان خود احترام نمی‌گذارند. آن‌ها هرکجا که بخواهند، می‌روند و هرچقدر که بخواهند، می‌مانند. افراد فوق‌العاده می‌دانند زمانی که از دست رفته، دیگر باز نمی‌گردد؛ بنابراین زندگی خود را در اولویت قرار می‌دهند و برای چیزهایی که در مسیر رویاهایشان است، وقت می‌گذارند. متأسفانه، افراد متوسط نه تنها ​​زمان را هدر می‌دهند، بلکه پول خود را نیز صرف هزینه‌های بیهوده می‌کنند. برای فوق‌العاده شدن، باید عادت ردیابی و بهینه‌سازی زمان و سرمایه را در خود پرورش دهید. ۶- دید ضعیفی نسبت به یادگیری دارند افراد متوسط معتقدند که همه چیز را می‌دانند. آن‌ها در سمینارها شرکت نمی‌کنند و وقتی در معرض ایده‌های جدید قرار می‌گیرند، اغلب از خود می‌پرسند: «مگر قرار است چه چیزی یاد بگیرم؟» وقتی فکر کنیم که همه چیز را می‌دانیم، یادگیری را پشت سر می‌گذاریم و از تغییر استقبال نمی‌کنیم. با این کار در نهایت توانایی تفکر و حل مشکلات را از دست می‌دهیم. افراد خاص ذهنی باز دارند و کنجکاو هستند. آن‌ها همواره در جست‌وجوی ایده‌ها، بینش‌ها و دیدگاه‌های جایگزین هستند. «خود را به یادگیری مادام‌العمر متعهد کنید. ذهن شما و آنچه در آن قرار می‌دهید، با ارزش‌ترین دارایی شماست.»- آلبرت انیشتین ۷- پیرو رضایت‌های آنی هستند ما هر روز بین آنچه در حال حاضر به نفع ماست و مزایایی که بعدا در دسترس قرار می‌گیرند، انتخاب‌هایی می‌کنیم. - اکنون تلویزیون نگاه می‌کنید یا درس می‌خوانید؟- کیف گوچی می‌خرید یا در یک سهام سرمایه‌گذاری می‌کنید؟- شغلی را که دوست ندارید، ادامه می‌دهید یا رویاهایتان را دنبال می‌کنید؟ افراد متوسط ​​وقتی با چنین انتخاب‌هایی روبه‌رو می‌شوند، پاداش‌های فوری را انتخاب می‌کنند. آن‌ها فریفته چیزهایی هستند که امروز می‌توانند به دست آورند، حتی اگر چنین دستاوردهایی در نهایت تاثیر کمرنگی در زندگیشان داشته باشد. روانشناسان طی چندین دهه مطالعه نشان داده‌اند که موثرترین ویژگی یک شخص برای موفقیت در زندگی، توانایی به تعویق انداختن رضایت‌های کوچک و آنی است. ۸- احساس مسئولیت نمی‌کنند و نمی‌توانند کاری را در زمان معین انجام دهند افراد متوسط معتقدند برای تحقق رویاهایشان تا ابد وقت دارند. آن‌ها به رویاهایشان به چشم یک مسئله اورژانسی نگاه نمی‌کنند. بیش از حد فکر می‌کنند و کارها را به تعویق می‌اندازند. آن‌ها مسئولیت کارها، انتخاب‌ها و تصمیماتشان را به عهده نمی‌گیرند. در عوض، همیشه بهانه‌های زیرکانه‌ای می‌آورند که چرا شخص دیگری در عدم موفقیت‌شان مقصر است. شما باید بدانید که مسئولیت تمام جنبه‌های زندگی‌تان (سلامتی، رابطه، شغل، مالی، معنوی) تنها با خود با شماست. باید درک کنید که هر عملی عواقبی دارد و هیچ کس جز شما در عدم موفقیت‌تان، مقصر نیست. این خودتان هستید که باید آستین‌ها را بالا بزنید و دست به کار شوید. «افراد ثروتمند معتقدند: من زندگی خودم را خلق می کنم. افراد فقیر معتقدند: زندگی برای من اتفاق می افتد.»- تی هارو اکر ۹- در انتظار چیزی هستند تا آن‌ها را به انسان کامل و بی‌نقصی تبدیل کند افراد متوسط منتظر می‌مانند تا کاری را به نحو عالی انجام دهند. این در حالی است که افراد خاص کار را شروع می‌کنند و از اشتباهاتشان درس می‌گیرند. کمال‌گرایی مزایای خود را دارد، اما کمال‌گرایی وسواسی می‌تواند به یک ضربه کشنده برای خلاقیت، انگیزه و عملکرد تبدیل شود. امکان ندارد بتوانید از روز اول در انجام یک کار متخصص باشید. گذشت زمان به یادگیری و پیشرفت شما کمک خواهد کرد.  برای دنبال کردن رویاهایتان نیاز نیست صبر کنید تا بی‌نقص شوید. هر روز با تلاش و تمرین روی بهتر شدن تمرکز کنید. هرچه مهارت‌های شما بیش‌تر شود، اعتماد به نفس بالاتری برای انجام کارهای بهتر خواهید داشت. «جوهر انسان بودن این است که آدمی به دنبال کمال نباشد.»- جورج اورول ۱۰- افراد متوسط جا می‌زنند افراد متوسط به راحتی تسلیم می‌شوند. محققان نشان داده‌اند که موفقیت مستلزم استقامت و تعهد به یک هدف بلند مدت، بدون تسلیم شدن است. افراد متوسط با مشاهده اولین چالش جا می‌زنند. متوسط‌ها وقتی کاری سخت می‌شود یا اعصابشان را به هم می‌ریزد، رهایش می‌کنند. افراد موفق دقیقا برعکس هستند. آن‌ها در مسیر موفقیت حفاری می‌کنند و استقامت دارند. همچنین می‌دانند که موانع و چالش‌ها پیامدهای اجتناب‌‌ناپذیر رویاهای بزرگ هستند. برای موفقیت، باید در مسیرتان ماندگاری داشته باشید. شما باید با ترس‌های خود روبه‌رو شوید و بر چالش‌های مسیر غلبه کنید. «نتیجه تلاش شما تنها زمانی خود را نشان می‌دهد که تسلیم نشوید.»- ناپلئون هیل متوسط ​​بودن کشنده است. نباید به آن بسنده کرد. هر یک از ما ظرفیت رسیدن به موفقیت‌های بزرگ را داریم. رضایت دادن به چیزی کمتر، رفتاری نادرست با خودتان است. این کار، انکار عظمت و هدر دادن زندگیتان است. «زندگی متوسط، هدر دادن زندگی است.»- کالین هوور   پریا شمس‌الدینمنبع
ادامه مطلب »
۰۹ بهمن ۱۴۰۰