زمانی که به دانشگاه میرفتم، یک دختر گیج و گم شده بودم. من علارغم میلم برای رسیدن به اهدافم، هیچ راهی پیشرو نداشتم. با امید اینکه مسیر موفقیت را پیدا کنم، ویدیوهای انگیزشی زیادی تماشا میکردم. اما این انگیزه کوتاه مدت بود و بیشتر از چند روز دوام نمیآورد.
یک بار به طور تصادفی با کتابی به نام «قدرت ضمیر ناخودآگاه» روبرو شدم. فکر کردم که بالاخره کلید موفقیت را یافتهام. تصمیم گرفتم ذهنم را دوباره برنامهریزی کنم تا روایت قدیمی که من را به خود الانم محدود میکرد، بشکنم. میخواستم باورهای جدیدی را که به من قدرت میداد، به ذهنم تلقین کنم.
با اینکه توانستم ذهنم را از نو برنامهریزی کنم، به اهدافم نرسیدم. زیرا دوباره تسلیم شدم. حتی پس از دانستن همه رازها، تکنیکها یا هکها در مورد «چگونه زندگی خود را متحول کنید»، باز هم نتوانستم موفق شوم.
اما اصلا برنامهریزی مجدد ذهن به چه معناست؟
برنامهریزی مجدد ذهن به معنای به چالش کشیدن هر کاری است که به آن فکر میکنید، باور دارید یا انجام میدهید. وقتی ذهنتان را مجددا برنامه ریزی میکنید به هیچ چیزی که قبلا شما را محدود میکرد، باز نمیگردید. مثل مواردی که از باورهای محدود یا خودگوییهای منفی با خودتان سرچشمه میگرفتند.
حال سوال این است که اگر موضوع به همین راحتی است، پس چرا اکثر مردم (مثل من) تسلیم میشوند؟ چرا حتی پس از دانستن و داشتن هر چیزی که برای رسیدن به رویاهایتان لازم دارید، باز هم نمیتوانید آن را به دست آورید؟
۱- شما به دام افتادهاید
شما میدانید که میخواهید به چه چیزی برسید، آنچه را که برای رسیدن به اهدافتان لازم است، دارید. حاضرید برای رویایتان بمیرید ولی با این حال چیزی سد راه شما شده و قادر به حرکت در مسیر نیستید. شما فکر میکنید که به اندازه کافی لایق رسیدن به هدفتان نیستید.
چرا نمیتوانید ذهن خود را کنترل کنید؟
پاسخ بسیار ساده است. شما به دام افتادهاید!
حال سوال این است که چگونه؟
به اطراف خود نگاه کنید، همه چیز طوری طراحی شده تا شما را ضعیف کند. گویی توانایی کنترل ذهن از ما سلب شده است. رسانههای اجتماعی از جمله مواردی است که حتی اگر نخواهید به آن معتاد می شوید.
شما میخواهید به اهداف خود برسید اما نمیتوانید ذهن خود را برای تمرکز کنترل کنید. شما میخواهید از چرخه اعتیاد خارج شوید، ولی حاضر نیستید هیچ رسانهای را کنار بگذارید. همه چیز در اطراف شما برای تضعیف شما طراحی شده است.
پلتفرم های شبکه های اجتماعی پس از سالها تحقیق ساخته شده اند تا با الگوریتم ها و ویژگی های قدرتمند، شما را در قفس نگه دارند. ما درحالی از کمبود زمان مینالیم که وقت خود را با دیدن سریال سپری میکنیم و سپس برای اینکه حس بهتری داشته باشیم در شبکه های اجتماعی میچرخیم تا استرس کارهای نکردهمان را فراموش کنیم.
توانایی کنترل ذهنتان را به در اختیار صاحبین رسانهها نگذارید.
افراد صاحب قدرت نمیخواهند شما از نظر ذهنی قدرتمند باشید زیرا اگر قدرتمند شوید تمام سرمایه آنها نابود میشود. شما فقط یک محصول هستید که افراد قدرتمند از آن استفاده میکنند!
۲- احساس تنهایی میکنید
وقتی در مسیر برنامهریزی مجدد ذهن هستید، متوجه میشوید که چقدر برخی از روابط شما سمی هستند، دوستانتان چقدر منفی هستند، و مهمتر از همه اینکه دیگر تفریحات گذشته، برایتان بیمعنی میشود.
شما به جایی میرسید که هیچ کدام از اطرافیانتان شما را درک نمیکنند و دیگر در شبکههای اجتماعی نخواهید بود. در این زمان اگر از نظر ذهنی قوی و آماده نباشید تنها و درمانده به نظر میرسید.
۳- نمیخواهید خودتان را به چالش بکشید
زمانی که میخواهید ذهن خود را مجددا برنامهریزی کنید، باورهای قدیمی شما به چالش کشیده میشوند. باورهایی مثل «شما تنها مسئول زندگی خود هستید» و «آموزش سنتی برای موفقیت ضروری نیست».
چشمانتان را ببندید. زندگی خود را بررسی کنید و بگویید یکی از دلایلی که شما را از دستیابی به اهدافتان باز می دارد چیست؟ تنها دلیل آن اعتقادات شماست! افرادی که نمیتوانند گهگاهی باورهای خود را به چالش بکشند، تسلیم می شوند زیرا زیر سوال بردن باورهای شما یعنی زیر سوال بردن خودتان که هیچ کس آن را دوست ندارد.
۴- ناامید شدن راحت تر است
وقتی در مسیر برنامه ریزی مجدد ذهن خود هستید، احساس استرس، سردرگمی و ناتوانی میکنید.
تسلیم شدن راحت تر از ادامه دادن است، زیرا شما را به منطقه راحتی خود باز میگرداند، جایی که اجازه داشتید در معرض وسوسه های کوتاه مدت، زندگی آسان و بدون سردرگمی قرار بگیرید. زمانی که به جلو حرکت نمی کنید، هیچ سردرگمی در مورد انتخاب هایتان نخواهید داشت. به همین ترتیب، وقتی تسلیم شدهاید لازم نیست دیگر هیچ کاری بکنید.
تنها چیزی که برای دست کشیدن از رویاهایتان لازم دارید این است که باور کنید به اندازه کافی خوب یا آماده نیستید. متأسفانه اکثر ما در این کار استاد هستیم. از این رو، تسلیم شدن همیشه برای همه آسان است.
در پایان، به خاطر داشته باشید که: «اگر آسان بود، همه انجامش میدادند…»
پریا شمسالدین