تا به حال به این نکته توجه کردهاید که در برخی وضعیتهای خاص مثلا زیر دوش بهتر فکر میکنیم؟ علت این است که وقتی در مورد موضوعی به صورت آگاهانه فکر میکنیم، بخش «خودآگاه» ذهن ما درگیر ماجرا است.
بخش خودآگاه، از قسمت جلویی مغز دستور میگیرد و این ناحیه علاقه زیادی به تفکر منطقی دارد.
اما هنگامی که مشغول انجام کارهای تکراری مانند دوش گرفتن میشویم، اوضاع متفاوت میشود: این قبیل کارها نیاز به تمرکز و دقت ندارند چون قبلا بارها آنها را انجام دادهایم. انجام این کارها باعث میشود بخش «خودآگاه» با خوشحالی به مرخصی برود و استراحت کند.
اینجاست که شبکه دوم مغز ما یعنی بخش «ناخودآگاه» کنترل را در دست میگیرد. در این حالت میبینیم که ایدههای متفاوتی به ذهنمان میرسند و گاهی اوقات به نتایج فوقالعادهای میرسیم.
ذهن ما در واقع دارای دو شبکه فکری مجزا است که هر کدام تواناییهای منحصر به فرد خودشان را دارند. گاهی اوقات که در تفکر منطقی به بنبست میخوریم، با سوییچ کردن روی شبکه دوم میتوانیم راه حل را پیدا کنیم. به همین خاطر است که کارهای تکرار مانند دوشگرفتن، شستن ظروف و رانندگی کردن به فرایند تفکرمان کمک میکنند.
دانستن این نکته کمک میکند بهتر بتوانیم از تواناییهای فوقالعاده ذهنمان استفاده کنیم.
علیاصغر هنرمند
مدتی است مفهومی با نام مطالعه بیونیک (Bionic Reading) بین برخی افراد اهل مطالعه طرفدار پیدا کرده است. در این روش حروف کلیدی کلمات را کمی پررنگتر از بقیه حروف میکنند و متعقدند با این روش سرعت خواندن بالاتر میرود و در وقت ما صرفهجویی میشود.
ایده مطالعه بیونیک بر اساس این منطق شکل گرفته که سرعت پردازش مغز ما سریعتر از بیناییمان است. بنابراین اگر برخی حروف را از تمرکز خارج کنیم، سرعت مطالعه افزایش پیدا میکند.
مخترع این روش معتقد است که این روش مطالعه برای افراد مبتلا به dyslexia (خوانشپریشی) نیز مفید است که تقریبا ۲۰ درصد جامعه به درجاتی از آن مبتلا هستند. البته قبلا یک فونت ویژه این افراد طراحی شده بود که تا حدی عملکردی مشابه همین روش دارد.
افراد مبتلا به خوانشپریشی در خواندن کلمات و جملات دچار مشکل هستند و عمدتا دچار کندخوانی و مشکل درک مطلب هستند. البته هوش این افراد کاملا طبیعی است و مثلا افراد مشهور زیادی مانند انیشتین، استیون اسپیلبرگ و والت دیزنی به این اختلال مبتلا هستند.
ضمن اینکه بهنظر میرسد برخی افراد بیشفعال هم از راهکار مطالعه بیونیک سود میبرند.
در حال حاضر با سه روش میتوانید این روش مطالعه را امتحان کنید:
۱- سازندگان یک افزونه کروم برای آن تهیه کردهاند که متنها را به این شکل تبدیل میکند که میتوانید آن را نصب کنید.
۲- یک مبدل آنلاین هم برای تبدیل فایلها در دسترس شما است که فرمتهای پرکاربرد TXT, RTF, RTFD, EPUB و DOCX را تبدیل میکند.
۳- یک API هم برای برنامهنویسان تدارک دیده شده است که از طریق آن میتوانند متنها را به شکل ظاهری جدید تبدیل کنند که اینجا در دسترس است:
در مورد امکان اجرای روش مطالعه بیونیک برای زبان فارسی مطلبی پیدا نکردیم و نمیدانیم این روش آیا برای زبان فارسی هم جواب میدهد یا نه. اما اگر برای زبان فارسی نیز اجرایی باشد، احتمالا نتیجه آن چیزی شبیه حالت زیر خواهد بود:
علیاصغر هنرمند
احتمالا این تجربه را داشتهاید که هنگام مطالعه اگر چیزی را با صدای بلند بخوانیم، محتوا را بهتر یاد میگیریم. اما بد نیست چند نکته جالب را هم در مورد این روش موثر و مهم یادگیری بدانیم.
هنگام مطالعه، اطلاعات از «مسیر» بینایی و هنگام گوش کردن (مثلا کتاب صوتی) از «مسیر» شنوایی وارد مغز میشوند. توانایی یادگیری افراد از «مسیرهای مختلف» یکسان نیست. بعضی افراد از مسیر بینایی و برخی از طریق شنوایی بهتر یاد میگیرند.
وقتی چیزی را همزمان میبینیم و آن را بر زبان هم میآوریم، هر دو مسیر بینایی و شنوایی به صورت همزمان مورد استفاده قرار میگیرند و به همین خاطر روی افزایش یادگیری ما تاثیر قابل توجهی دارد.
برخی تحقیقات نشان داده مطالعه با صدای بلند سبب افزایش یادگیری تا ۵۰ درصد میشود. ضمن اینکه میزان تمرکز را هم بالا میبرد. البته این روش برای همه افراد کاربردی نیست و ضمنا در همه جا امکان مطالعه با صدای بلند وجود ندارد. اما اگر تا به حال آن را کمتر امتحان کردهاید، ارزش بررسیاش را دارد.
علی اصغر هنرمند
تقریبا اغلب غذاهایی که میخوریم باعث افزایش میزان قند موجود در جریان خون میشود. برخی غذاها باعث افزایش ناگهانی و بیشتر قند خون میشوند و در نتیجه دارای «گلایسمیک ایندکس» «بالاتری» هستند. غذاهایی مانند شیرینیها و مواد قندی و همینطور کربوهیدراتها مانند برنج و سیبزمینی جزو این گروه به حساب میآیند.
اما در طرف دیگر برخی غذاها مانند سبزیجات و غلات سبوسدار باعث میشوند قند خون با سرعت کمتری افزایش پیدا بکند. این مواد دارای گلایسمیک ایندکس «پایین» هستند. گلایسمیک ایندکس، اثر قابل ملاحظهای بر سلامت افراد دارد و اگر به این موضوع علاقمند هستید، پیشنهاد میکنیم در مورد غذاهایی که دارای ایندکس پایین هستند جستجو کنید. اما یکی از تاثیرات مهم آن روی اراده ما است.
تحقیقات متعدد نشان داده افرادی که در رژیم غذاییشان مواد دارای گلایسمیک ایندکس پایین مصرف میکنند، اراده قویتری دارند.
گلایسمیک ایندکس بر اساس این معیار تقسیم بندی میشود:
- گلایسمیک ایندکس پایین: ۱ الی ۵۵
- گلایسمیک ایندکس متوسط: ۵۶ الی ۶۹
- گلایسمیک ایندکس بالا: بالاتر از ۷۰
چند نکته:
- لطفا توجه کنید که اعداد تقریبی هستند و در منابع متفاوت ممکن است اندکی تفاوت داشته باشند.
- برای برخی مواد، یک بازه عددی مشخص شده است. مثلا در میوهها میزان قند به خاطر میزان متفاوت رسیدهبودن آنها متفاوت است.
- گلایسمیک ایندکس برای مواد غذایی که حاوی کربوهیدرات نیستند محاسبه نمیشود (مانند پروتينهای خالص و مغزهایی مانند بادام)
کربوهیدراتهای پرمصرف:
برنج سفید: ۸۹
برنج قهوهای: ۶۶
نان با آرد سفید: ۷۱
نان سبوس کامل: ۵۱
نان باگت با آرد سفید: ۹۵
نان جو: ۴۰
پاستا (ماکارونی متوسط انواع مختلف): ۵۰
سیب زمینی: ۸۵
محصولات لبنی:
ماست: ۱۴
بستنی: ۶۰
شیر پرچرب: ۴۱
شیر کم چرب: ۳۲
میوهها:
موز کامل رسیده: ۵۲
موز (کال): ۳۰
خرما: ۶۲
گریپ فروت: ۲۵
پرتقال: ۴۸
کیوی: ۴۷-۵۸
سیب: ۲۸-۴۴
زردآلو: ۳۴-۵۷
گیلاس: ۲۲
انبه: ۴۱-۶۰
هلو: ۲۸-۵۶
آناناس: ۵۱-۶۶
توت فرنگی: ۴۰
هندوانه: ۷۲-۸۰
سبزیجات، صیفیجات (از اینها زیاد مصرف کنید!)
بروکلی: ۱۰
گل کلم: ۵ - ۱۵
کلم قرمز: ۱۰
فلفل (متوسط انواع): ۱۰
اسفناج: ۱۵
کاهو: ۱۰
قارچ: ۱۰
پیاز: ۱۰
گوجه: ۱۵
خیار: ۱۵
نخود سبز: ۴۸
چغندر: ۶۴
هویج: ۳۵
لوبیا سبز: ۱۵
کدو: ۱۵
کدو تنبل: ۵۱
کرفس: ۱۵
بادمجان: ۱۵
ذرت: ۵۵
حبوبات، مغزها:
لوبیاها (متوسط انواع مختلف): ۲۸ - ۳۵
نخود: ۱۰
عدس: ۲۹
دانه سویا: ۱۵
بادام هندی: ۲۷
بادام زمینی: ۷
نوشیدنیها:
کوکاکولا: ۶۳
فانتا: ۶۸
آب سیب: ۴۴
آب پرتقال: ۵۰
آب گوجهفرنگی: ۳۸
برخی غذاها:
جو دو سر (اوتمیل): ۵۵
اوتمیل فوری: ۸۳
کینوا: ۵۳
کورن فلیک: ۹۳
عسل: ۶۱
چیپس سیب زمینی: ۶۰
دوپامین یکی از هورمونهایی است که باعث احساس رضایت و لذت میشود و احتمالا میدانید یکی از راهکارهای شبکههای اجتماعی برای نگهداشتن کاربران در سرویسهایشان، هک کردن «چرخه واکنش دوپامین» در مغز ما است. (بله مغز ما هم هک میشود آن هم به راحتی!).
این هورمون وقتی در مغز آزاد میشود که در انتظار جایزه هستیم و به ما یک حس رضایت القا میکند. البته شرایط متعدد دیگری مانند غذا خوردن، ورزش، رابطه جنسی، مصرف مواد مخدر و… هم باعث ترشح این هورمون میشوند.
اینجا میخواهیم با چرخه تقویت انگیزه دوپامینی آشنا شویم. فرمول آن ساده است: ما در شبکههای اجتماعی یک پست منتشر میکنیم > به انتظار واکنش دیگران مینشینیم > دریافت واکنش (مانند لایک و کامنت) باعث ترشح دوپامین در مغز ما میشود و این رفتار در ما تقویت میشود.
بخش جالب ماجرا اینجاست که فاکتور «سورپرایز» هم در این سیستم نقش مهمی ایفا میکند. در واقع اگر ما همیشه واکنش یکسانی دریافت میکردیم در این چرخه گرفتار نمیشدیم اما لایک، کامنت و… برای هر پست متفاوت است و برای ما قابل پیشبینی نیست. چیزی شبیه به خرید بلیط بختآزمایی که منجر به ایجاد هیجان میشود.
این داستان باعث میشود ما روزانه بارها و بارها به ساقیمان (شبکههای اجتماعی) جهت تامین دوپامین مراجعه کنیم. به تدریج مغز ما دچار تغییراتی میشود و برخی قابلیتهایمان مانند تمرکز و بهرهوری افت قابل توجهی پیدا میکند. مثلا آخرین باری که توانستهاید یک کتاب ۳۰۰ صفحهای را مطالعه کنید کی بوده است؟
اما آیا باید از شبکههای اجتماعی فرار کنیم؟ پاسخ منفی است. در آنها انبوهی از اطلاعات مفید و کاربردی نیز وجود دارد. اما نکته اینجاست که با دانستن این نکات میتوانیم در مقابل عوارض جانبی آنها راهکارهایی اتخاذ کنیم.
یکی موثرترین آنها این است که استفاده از شبکههای اجتماعی را به ساعات مشخصی از روز محدود کنیم. خبر خوب هم اینجاست که تاثیرات ناشی از این ابزارها برگشتپذیر است و اگر استفاده از آنها را محدود کنیم، مغز ما به تدریج به حالت عادی برمیگردد.
دکتر علیاصغر هنرمند
منابع:
بسیاری افراد «کمبود اراده» را به عنوان یکی از موانع اصلی عدم پیشرفت و حرکت به سوی تغییر عنوان میکنند. خیلی اوقات کاری را شروع میکنیم اما در ادامه با کمبود اراده برای تکمیل آن مواجه میشویم.
آیا اراده یک منبع محدود است یا نامحدود؟
یکی از مشهورترین تعاریف «اراده» به این شرح است: توانایی مقاومت در برابر وسوسههای کوتاه مدت با هدف رسیدن به اهداف بلند مدت.
گاهی اوقات اراده ما قوی است و گاهی اوقات انگار ضعیف میشود. حتما این جمله مشهور را شنیدهاید که میگوید «اراده مانند عضله است، با استفاده بیش از حد خسته میشود و با تمرین قویتر.»
اجازه دهید یک تحقیق جالب را برایتان تعریف کنم: در سال ۱۹۹۸ محققان دو گروه را وارد یک اتاق کردند که عطر شیرینی تازه پخته شده تمام فضا را پُر کرده بود. روی میز هم یک بشقاب شیرینی و یک بشقاب تربچه قرار داشت!
به گروه اول گفته شد از شیرینیها بخورند اما گروه دوم باید فقط تربچه میخوردند. سپس به دو گروه گفتند در یک آزمون ۳۰ دقیقهای برای حل نوعی پازل هندسی دشوار شرکت کنند.
افراد گروهی که تربچه خورده بودند، به طور متوسط بعد از حدود ۸ دقیقه دست از تلاش برای حل پازل برمیداشتند و تسلیم میشدند. در حالی که این میانگین برای گروه شیرینی خورها حدود ۱۹ دقیقه بود.
نتیجهگیری این بود: افرادی که بخشی از ظرفیت ارادهشان را صرف مقاومت در برابر خوردن شیرینی کردهبودند، در آزمون با کمبود اراده مواجه شدند و تلاش کمتری کردند.
بعد از این تحقیق هم بررسیهای زیاد دیگری نتایج مشابهی را نشان داده است.
جالب است بدانید چیزهای زیادی میتوانند باعث تخلیه اراده ما شوند. مثلا هنگامی که خودمان را مجبور میکنیم در برخورد با یک همکار بینزاکت همچنان محترمانه برخورد کنیم و یا به شخصی که از آن خوشمان نمیآید لبخند میزنیم. در واقع بسیاری از رویدادهای اجتماعی (به ویژه برای افراد درونگرا) باعث تخلیه بخشی از ظرفیت اراده ما میشوند.
یک علت دیگر هم کمبود سوخت است, مغز ما در عین قدرت بالا، مصرف سوخت بسیار زیادی هم دارد و میتوانید آن را با اتوموبیلهای هامر بزرگ مقایسه کنید! با این تفاوت که مغز ما به جای بنزین از قند کلوگز به عنوان سوخت استفاده میکند.
بررسیهای متعدد دیگری هم نشان داده کاهش قند خون باعث کاهش قدرت اراده میشود. البته لطفا با خواندن این جمله نتیجه نگیریم که باید شیرینی و شکلات کنار دستمان بگذاریم و قندمان را بالا نگه داریم. در این مورد در آینده به طور مفصل صحبت خواهیم کرد که راهکار درستش چیست.
اما تمام صحبتهایی که تا اینجا گفتیم یک روی سکه است. طی سالهای گذشته نتایج جالب دیگری هم بهدست آمده: اینکه باورها و اعتقادات ما تاثیر عمیقی روی اراده ما دارند.
برای مثال یک تحقیق نشان داد افرادی که معتقدند اراده یک منبع محدود است در مقایسه با افرادی که معتقدند اراده انسان نامحدود است در انجام چالشها زودتر کنار میکشند.
مثال دیگر نقش تعریف «هویت» است. افرادی که گیاهخواری را شروع میکنند برای خودشان هویت گیاهخواری را تعریف میکنند و معمولا تا زمانی که خودشان را گیاهخوار میدانند، واقعا گوشت مصرف نمیکنند. این را مقایسه کنید با افرادی که در حال ترک سیگار هستند و گاهی اوقات ممکن است در فرایند ترک، باز هم سیگار بکشند.
اگر این دو موضوع را کنار هم بگذاریم نمیتوانیم یک جمعبندی شفاف برسیم و به خاطر اختلاف نظرها هنوز به تحقیقات بیشتری نیاز است. هرچند میتوانیم این را بگوییم که اراده ما در شرایط گوناگون کم و زیاد میشود، اما باورها و تصورات ما هم تاثیر عمیقی روی ظرفیت آن میگذارند.
اینجا در مورد «ظرفیت» اراده صحبت کردیم. اما مطالب زیادی در مورد اراده و راهکارهای افزایش آن وجود دارد که در آینده به تدریج سراغشان میرویم.
علیاصغر هنرمند
قبلا در این مورد صحبت کردیم که «چرا از انجام کارها طفره میرویم و آنها را به تاخیر میاندازیم؟» اکنون میخواهیم با مهمترین راهکارهای «مقابله» با بهتاخیرانداختن کارها آشنا شویم. ممکن است با بسیاری از این راهکارها از قبل آشنا باشید. اما خوب است بدانید مرور این موارد هم باعث افزایش تاثیرگذاری و اجرایشان خواهد شد.
۱- خودتان را ببخشید!
وقتی کاری را بهموقع انجام نمیدهیم، دچار عذاب وجدان شده و اغلب خودمان را سرزنش میکنیم. اما تحقیقات نشان داده اگر نسبت به خودمان مهربانی نشان دهیم، تاثیرش برای کاهش بهتاخیر انداختن کارهای بعدی بیشتر است!
برای مثال در یک تحقیق، دانشجویانی که در امتحان میانترم به خاطر عدم مطالعه کافی نمره خوبی نگرفته بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. گروهی که با خود مهربانتر بودند و خودشان را بخشیدند، در امتحان بعدی در مقایسه با افرادی که خودشان را سرزنش میکردند، زمان بیشتری برای مطالعه و آماده شدن برای آزمون بعدی صرف کردند.
۲- به خودتان جایزه بدهید
برای خودتان بر سر تمام کردن یک کار دشوار را در زمان تعیین شده جایزه تعیین کنید. این جایزه میتوان بسته به سلیقه شما و میزان دشواری کار متفاوت باشد. از یک فنجان قهوه گرفته تا خرید یک هدیه برای خودتان یا انجام بازی یا سرگرمی مورد علاقه.
۳- از یک «سیستم» برای مدیریت کارها استفاده کنید
ثبت و نوشتن کارها یک گام مهم برای پیشگیری از بهتاخیر انداختن آنها بهشمار میآید. اما حتما میدانید که این قدم به هیچ عنوان کافی نیست و اگر میخواهید یک پیشرفت واقعی داشته باشید لازم است مدیریت کارها و امورتان را بر اساس یک سیستم نظاممند انجام دهید و برای یادگیریاش وقت بگذارید. تکنیکهای متنوعی برای مدیریت امور وجود دارد که یکی از مشهورترین آنها «جیتیدی» است.
یک خلاصه از این تکنیک را در این آدرس قرار دادهام که میتوانید آن را مطالعه کنید:
http://gtd.ir
۴- از تقویمهای الکترونیکی استفاده کنید
تقویمهای الکترونیکی یکی از مهمترین ابزارهای مدیریت کارها و زمان بهشمار میآیند. شما علاوه بر ثبت جلسات، کلاسها و… میتوانید با کمک آنها برنامهریزی روزانه انجام بدهید و کارهای خودتان را هم در آن ثبتکنید. اگر به استفاده از تقویم عادت کنید، تاثیر فوقالعادهاش را خیلی زود مشاهده خواهید کرد.
اگر تجربه استفاده از تقویمهای الکترونیکی را ندارید، یک دوره آموزشی کوتاه برای آشنایی با مبانی استفاده از گوگل کلندر در بزرگراه تهیه شده که در دسترس علاقمندان قرار دارد.
۵- قورباغه را قورت بدهید
احتمالا این کتاب کوتاه و جذاب را قبلا خواندهاید. ایده اصلیاش این است که سختترین کار را در ابتدای روز که هنوز بیشترین میزان تمرکز و انرژی را داریم انجام دهیم.
خوب است هر روز یک بازه زمانی یک الی سه ساعته را برای کار روی اولویتهای دشوار اما مهم اختصاص دهیم. پرانرژیترین ساعات خودتان را پیدا کنید و آن را در تقویم به این موضوع اختصاص دهید.
افراد با هم متفاوت هستند. برخی اشخاص در ابتدای روز بیشترین میزان انرژی و تمرکز را دارند در حالی که برخی دیگر در ساعات عصر و شب بهتر کار میکنند.
۶- از دست نوتیفیکیشنها و ابزارهای برهمزننده تمرکز خلاص شوید
نیاز به تکرار این موضوع نیست و همه به خوبی میدانیم نوتیفیکیشنها، شبکههای اجتماعی و بسیاری از اپلیکیشنها قاتل تمرکز به حساب میآیند. به راحتی میتوانید نوتیفیکیشنهای غیرضروری را غیرفعال کنید و ضمنا در نسخههای اخیر اندروید و آیاواس این امکان ایجاد شده که بتوانید یک وضعیت فوکوس (تمرکز) تعریف کنید و با فعال کردن آن، جلوی نوتیفیکیشنها و تماسهای غیرضروری در آن بازه زمانی گرفته میشود. پیشنهاد میکنم حتما آن را امتحان کنید.
۷- کارها را به اجزای کوچکتر بشکنید
کارها خیلی اوقات به این خاطر گیر میکنند که آن را برای «وضعیت کارگر» مغز خودمان به درستی تعریف نکردهایم. مغز ما دارای دو حالت مدیر و کارگر است. خیلی اوقات کارها بهتاخیر میافتند فقط به این خاطر که برای کارگر درون ما « گُنگ و نامفهوم» هستند. شکستن کارها به گامهای کوچکتر سبب میشود آنها را راحتتر انجام دهیم.
قبلا در مورد «وضعیت مدیر و کارگر مغز» صحبت کردهایم.
۸- کمی از بالا به مسیر نگاه کنید
مشغولیتها و روزمرگی سبب میشود کم کم از جاده اصلی مدنظرمان خارج شویم. اما خیلی اوقات متوجه این موضوع نمیشویم و حواسمان نیست که دیگر روی اهداف و اولویتهای اصلیمان تمرکز نداریم.
در تکنیک جیتیدی قسمتی به عنوان «مرور هفتگی» وجود دارد که در آن یک بار کارها و اولویتهایمان را در پایان هفته مرور میکنیم. با این کار اولویتهای مهم زندگی، مجددا در ذهنمان سازماندهی پیدا میکنند و میتوانیم روی کارهای مهمتر تمرکز کنیم.
حتی اگر از این تکنیک استفاده نمیکنید، پیشنهاد میکنم در پایان هفته یک زمان کوتاه ۳۰ دقیقهای یا یک ساعته به مرور زندگی و اولویتها از ارتفاع بالاتر اختصاص دهید و تاثیر این کار را در انجام بهتر کارهای مهم در طول هفته ملاحظه کنید. این مرور هفتگی را حتما در تقویمتان ثبت کنید تا فراموش نشود.
موفق باشید و اگر شما هم راهکارهای موثر دیگری برای جلوگیری از بهتاخیر انداختن کارها میشناسید، لطفا در اینجا با دیگران بهاشتراک بگذارید.
علیاصغر هنرمند
آیا میدانستید میزان بهرهوری با دمای محیط ارتباط مستقیم دارد؟ جالب است بدانید که در دمای بالای ۲۷ درجه سانتیگراد به ازای هر درجه افزایش دما، بهرهوری تا حدود ۴ درصد کاهش پیدا میکند.
البته این موضوع از سمت دیگر هم صادق است و سرد بودن محیط هم باعث کاهش بهرهوری میشود. اما معمولا میزان شکایت از گرمبودن بیشتر است. چند بررسی نشان داده بهترین بازدهی افراد معمولا در دمای حدود ۲۲ درجه است.
یک تحقیق دیگر هم نشان داده در دمای ۲۰ درجه، میزان غلطهای تایپی نسبت به دمای ۲۵ درجه حدود ۴۴ درصد بیشتر است و گفته میشود دمای نامناسب به خاطر افزایش احتمالا اشتباهات و کاهش بهرهوری، سبب میشود به ازای هر فرد در هر ساعت معادل ۲ دلار ضرر و زیان ایجاد شود.
بنابراین شاید بد نباشد در محیط کار، یک دماسنج که قیمت چندانی هم ندارد نصب کنید! این روزها انواع دماسنج و رطوبتسنج دیجیتال به فروش میرسند. پیشنهاد میکنم مدلی تهیه کنید که دارای سنجش رطوبت هم باشد.
تنظیم میزان رطوبت محیط از دو نظر مهم است: افزایش میزان رطوبت (بالای ۵۰ درصد) باعث کاهش بهرهوری میشود. از طرف دیگر تنظیم نبودن میزان رطوبت محیط، باعث افزایش احتمال انتقال بیماریهای ویروسی میشود.
جالب است بدانید رطوبت بالای ۷۰ درصد و کمتر از ۳۰ درصد باعث افزایش احتمال زندهماندن ویروسها در محیط میشود و عدد بهینه برای رطوبت بین ۳۰ الی ۴۰ درصد است.
البته تمایل افراد نیز با یکدیگر متفاوت است. برخی اشخاص، محیطهای نسبتا سرد را ترجیح میدهند در حالی که برخی دیگر در محیط رو به گرم بهرهوری بیشتری دارند. شما جزو کدام دسته هستید؟
علیاصغر هنرمند
آیا میدانستید در مغز ما دو شخصیت مدیر و کارگر زندگی میکنند و هرکدام تواناییهای متفاوتی دارند؟ ما در طول روز بین این دو شخصیت جابجا میشویم و خیلی اوقات ناهماهنگی بین این دو شخصیت سبب میشود کارهایمان به خوبی به سرانجام نرسند.
هنگامی که در وضعیت مدیر هستیم به کارها فکر میکنیم، برنامه ریزی میکنیم، دستور میدهیم و نقشه میکشیم. فهرست کارهای ما زمانی نوشته میشود که در این وضعیت ذهنی هستیم.
اما هنگامی که در وضعیت کارگر قرار داریم، مشغول انجام کارها هستیم و مواردی که در فهرستمان نوشتهایم را انجام میدهیم. بنابراین «شخصیت کارگر» بخش عملیاتی و اجرایی ما است.
همه ما نوشتن کارهایمان را بلدیم و میدانیم ثبت آنها سبب میشود در مقابل چشممان باشند و بهتر انجامشان دهیم. اما چرا گاهی اوقات با وجود یادداشت کردن برخی کارها، به انجامشان تمایلی نداریم؟
دلایل مختلفی باعث بروز این مشکل میشود. یکی از مهمترین آنها «مبهم بودن و عدم تعریف دقیق کار» توسط شخصیت مدیرمان است.
زمانی که در وضعیت کارگر هستیم، علاقهای به برنامهریزی نداریم و مغز ما در مقابل تفکر مقاومت میکند. به همین خاطر اگر کاری را به خوبی برای این بخش ذهنمان تعریف و مشخص نکرده باشیم، از انجامش طفره میرویم.
بنابراین مهم است به خاطر داشته باشیم هنگامی که در وضعیت مدیر هستیم، کارها را برای بخش اجرایی درونمان به صورت شفاف و کامل تعریف کنیم تا در زمان اجرا با علاقه و با کمترین مقاومت انجامش دهیم.
خیلی اوقات لازم است کار را به گامهای کوچکتر عملیاتی تقسیمبندی کنیم تا درک و اجرای آن برای بخش اجرایی مغزمان راحتتر باشد و اجرای همین نکته کوچک باعث رفع بسیاری از مقاومتهای ناخودآگاه در انجام امور میشود.
علی اصغر هنرمند
«کار امروز را به فردا میفکن» این ضرب المثل را همه شنیدهایم. اما چرا در عمل خیلی اوقات به آن عمل نمیکنیم و انجام کارهای مهم را بهتاخیر میاندازیم؟
در بهتاخیرانداختن ما در عمل «کار» میکنیم، اما نکته اینجاست که کارهای مهم اولویتدار که باید انجام بشود را انجام نمیدهیم و به جایش سراغ انجام امور دیگر میرویم که برایمان راحتتر است. اما در «تنبلیکردن» به طور کلی حال و حوصله انجام هیچ نوع کاری را نداریم.
میتوان گفت بهتاخیرانداختن، از تنبلیکردن بدتر است! چون در بهتاخیر انداختن، احساس کاذب کار کردن داریم. اما در عمل چون کارهای مهمی که انجامشان برایمان دشوار هستند را انجام نمیدهیم، معمولا با عواقب بسیار بدی مواجه میشویم…
به چند علامت مهم دقت کنید:
- روزمان را با کارهای اولویت پایین و آسان پُر میکنیم.
- حتی از فکر کردن به کارهای اولویتدار طفره میرویم.
- برخی موارد لیست کارها، مدت طولانی است که تیک نخوردهاند و همانجا جاخوش کردهاند.
- پیامها یا ایمیلهایمان را میخوانیم، اما در مورد کاری که باید برایشان انجام بشود تصمیمگیری نمیکنیم.
- یک کار اولویتدار را شروع میکنیم، اما خیلی سریع سراغ یک کار کماهمیت اما سادهتر میرویم.
- به جای انجام کارهایی که از قبل در لیستمان وجود دارند، روزمان را صرف انجام کارهایی میکنیم که دیگران از ما خواستهاند.
- برای انجام کارهای اولویتدار منتظر انرژی کافی یا حسوحال مناسب هستیم!
اگر به این تشخیص رسیدید که در حال بهتاخیرانداختن کارها هستید، لازم است علت آن را پیدا کنید. برخی از مهمترین آنها به این شرح است:
- انجام برخی کارها خستهکننده و تکراری است.
- بینظمی و عدمسازماندهی مناسب امور باعث میشود بسیاری از کارهای مهم فراموش شده و به موقع انجام نشوند.
- گاهی اوقات به خاطر ترس از شکست در یک کار، در ناخودآگاه از انجامدادن آن هراس داریم و دائما آن را بهتاخیر میاندازیم.
- گاهی اوقات هم اوضاع برعکس است و به خاطر نتیجه حاصل از موفقیت، سراغ انجام کار نمیرویم. چرا که تمام کردن آن کار، به معنی محول شدن کارهای جدید به ما است.
- اگر جزو افراد کمالگرا هم باشید معمولا با مشکل بهتاخیر انداختن مواجه هستید. مثلا با خودمان فکر میکنیم هنوز مهارت و تجربه کافی برای انجامش نداریم. در نتیجه به جای انجام اصل کار، سراغ مطالعه و دورههای آموزشی میرویم.
- گاهی اوقات هم ضعف در تصمیمگیری باعث تاخیر میشود. خیلی اوقات برای انتخاب گام عملیاتی بعدی برای یک کار، توانایی تصمیمگیری نداریم و به همین خاطر کار متوقف میشود و گیر میکند.
- بهتاخیر انداختن برای برخی افراد هم ناشی از دلایل پزشکی است. مثلا افسردگی، اضطراب، وسواس و بیشفعالی همگی میتوانند باعث بهتاخیرانداختن انجام کارها شوند.
با تشخیص و دلایل بهتاخیرانداختن کارها آشنا شدیم. اما برای رفع بسیاری از آنها راهکارهای بسیار موثری وجود دارد که در مطلبی دیگر به آنها میپردازیم.
علیاصغر هنرمند
در همین رابطه بخوانید: هشت راهکار برای مقابله با «بهتاخیر انداختن» کارها
منابع: