بسیاری افراد «کمبود اراده» را به عنوان یکی از موانع اصلی عدم پیشرفت و حرکت به سوی تغییر عنوان میکنند. خیلی اوقات کاری را شروع میکنیم اما در ادامه با کمبود اراده برای تکمیل آن مواجه میشویم.
آیا اراده یک منبع محدود است یا نامحدود؟
یکی از مشهورترین تعاریف «اراده» به این شرح است: توانایی مقاومت در برابر وسوسههای کوتاه مدت با هدف رسیدن به اهداف بلند مدت.
گاهی اوقات اراده ما قوی است و گاهی اوقات انگار ضعیف میشود. حتما این جمله مشهور را شنیدهاید که میگوید «اراده مانند عضله است، با استفاده بیش از حد خسته میشود و با تمرین قویتر.»
اجازه دهید یک تحقیق جالب را برایتان تعریف کنم: در سال ۱۹۹۸ محققان دو گروه را وارد یک اتاق کردند که عطر شیرینی تازه پخته شده تمام فضا را پُر کرده بود. روی میز هم یک بشقاب شیرینی و یک بشقاب تربچه قرار داشت!
به گروه اول گفته شد از شیرینیها بخورند اما گروه دوم باید فقط تربچه میخوردند. سپس به دو گروه گفتند در یک آزمون ۳۰ دقیقهای برای حل نوعی پازل هندسی دشوار شرکت کنند.
افراد گروهی که تربچه خورده بودند، به طور متوسط بعد از حدود ۸ دقیقه دست از تلاش برای حل پازل برمیداشتند و تسلیم میشدند. در حالی که این میانگین برای گروه شیرینی خورها حدود ۱۹ دقیقه بود.
نتیجهگیری این بود: افرادی که بخشی از ظرفیت ارادهشان را صرف مقاومت در برابر خوردن شیرینی کردهبودند، در آزمون با کمبود اراده مواجه شدند و تلاش کمتری کردند.
بعد از این تحقیق هم بررسیهای زیاد دیگری نتایج مشابهی را نشان داده است.
جالب است بدانید چیزهای زیادی میتوانند باعث تخلیه اراده ما شوند. مثلا هنگامی که خودمان را مجبور میکنیم در برخورد با یک همکار بینزاکت همچنان محترمانه برخورد کنیم و یا به شخصی که از آن خوشمان نمیآید لبخند میزنیم. در واقع بسیاری از رویدادهای اجتماعی (به ویژه برای افراد درونگرا) باعث تخلیه بخشی از ظرفیت اراده ما میشوند.
یک علت دیگر هم کمبود سوخت است, مغز ما در عین قدرت بالا، مصرف سوخت بسیار زیادی هم دارد و میتوانید آن را با اتوموبیلهای هامر بزرگ مقایسه کنید! با این تفاوت که مغز ما به جای بنزین از قند کلوگز به عنوان سوخت استفاده میکند.
بررسیهای متعدد دیگری هم نشان داده کاهش قند خون باعث کاهش قدرت اراده میشود. البته لطفا با خواندن این جمله نتیجه نگیریم که باید شیرینی و شکلات کنار دستمان بگذاریم و قندمان را بالا نگه داریم. در این مورد در آینده به طور مفصل صحبت خواهیم کرد که راهکار درستش چیست.
اما تمام صحبتهایی که تا اینجا گفتیم یک روی سکه است. طی سالهای گذشته نتایج جالب دیگری هم بهدست آمده: اینکه باورها و اعتقادات ما تاثیر عمیقی روی اراده ما دارند.
برای مثال یک تحقیق نشان داد افرادی که معتقدند اراده یک منبع محدود است در مقایسه با افرادی که معتقدند اراده انسان نامحدود است در انجام چالشها زودتر کنار میکشند.
مثال دیگر نقش تعریف «هویت» است. افرادی که گیاهخواری را شروع میکنند برای خودشان هویت گیاهخواری را تعریف میکنند و معمولا تا زمانی که خودشان را گیاهخوار میدانند، واقعا گوشت مصرف نمیکنند. این را مقایسه کنید با افرادی که در حال ترک سیگار هستند و گاهی اوقات ممکن است در فرایند ترک، باز هم سیگار بکشند.
اگر این دو موضوع را کنار هم بگذاریم نمیتوانیم یک جمعبندی شفاف برسیم و به خاطر اختلاف نظرها هنوز به تحقیقات بیشتری نیاز است. هرچند میتوانیم این را بگوییم که اراده ما در شرایط گوناگون کم و زیاد میشود، اما باورها و تصورات ما هم تاثیر عمیقی روی ظرفیت آن میگذارند.
اینجا در مورد «ظرفیت» اراده صحبت کردیم. اما مطالب زیادی در مورد اراده و راهکارهای افزایش آن وجود دارد که در آینده به تدریج سراغشان میرویم.
علیاصغر هنرمند