گاهی اوقات میخواهیم خودمان یا شخص دیگری را به انجام کاری راضی کنیم. به همین خاطر از تاثیرات مثبت و منفی آن کار حرف میزنیم: مثلا میگوییم با ورزش کردن سلامت بیشتری خواهیم داشت و…
این کار خوب است، اما بهتر است بدانید به اندازه راهکاری که در ادامه صحبت میکنیم موثر نیست…
راهکار دیگر این است که «احساس» افتخار یا شرم را هدف بگیریم. مثلا خودمان را در وضعیتی متصور شویم که در یک مسابقه ورزشی شرکت کردهایم و جزو نفرات برتر شدهایم و احساس پیروزی میکنیم.
یا خودمان را در حال کشیدن سیگار ببینیم، در حالی که همسر یا فرزندمان با حالتی ناخوشایند به ما نگاه میکنند و از این کارمان احساس شرم میکنیم.
استفاده از راهکار احساسی موثرتر است و شانس موفقیت را بیشتر میکند. چرا که روی مرکز احساسی مغز تاثیر میگذارد که در لحظات تصمیمگیری نقش مهمی ایفا میکند. در حالی که صحبت منطقی در مورد مزایا و معایب، روی بخش جلویی مغز (پرهفرونتال) تاثیرگذار است.
بنابراین هنگامی که بر سر دو راهی یک تصمیم دشوار قرار گرفتید، به جای بحث منطقی سعی کنید احساسات خودتان را با تصور موفقیت و شکست، تحت تاثیر قرار دهید.
خواهید دید که نتیجه بهتری بهدست میآید...
دکتر علیاصغر هنرمند
تحقیقی چهار ساله در یک آکادمی آموزش نظامی نشان داد آمادگی جسمانی مانند بیماری بین افراد انتقال پیدا میکند و اگر در یک اسکادران، شخصی با آمادگی جسمانی پایین قرار داشته باشد، سبب میشود دیگران هم کمتر تمرین کنند و آمادگی جسمانی کل تیم افت پیدا میکند.
تحقیقات متعدد دیگری هم نشان داده که انتخابهای شخصی ما تا حد زیادی تحت تاثیر نظرات دیگران و جامعه قرار دارد. حتما این نقل قول مشهور را شنیدهاید که میگوید هر یک از ما «میانگین» پنج نفری هستیم که بیشترین وقتمان را با آنها میگذرانیم.
منظور تاثیری است که افراد دور و برمان روی اراده و پیشرفت ما برجای میگذارند. بنابراین اگر اطرافیانمان افراد با انگیزه و فعال نباشند، روی اراده ما هم تاثیر منفی برجای میگذارد و البته برعکسش هم صادق است.
جالب است بدانید حتی اضافه وزن و چاقی هم مسری است! (البته منظورمان چاقی ناشی از بیماری نیست). در حال حاضر چاقی در برخی کشورها یک اپیدمی به حساب میآید. به این مفهوم که مانند کووید۱۹ از فردی به فرد دیگر منتقل میشود.
یک مطالعه ۳۰ ساله نشان داد چگونه چاقی بین اعضای خانواده و همینطور دوستان منتقل میشود و وقتی دوست شما چاق میشود، احتمال بروز چاقی در شما نیز ۱۷۱ درصد افزایش پیدا میکند!
اگر به گذشته خودتان فکر کنید، موارد متعددی از شکست اراده یا پیشرفت را در زندگیتان مشاهده میکنید که ناشی از تاثیر اطرفیان بوده است.
اما چه کنیم تا تاثیر دیگران بر ما مثبت باشد؟
۱- راه مهم آن انتخاب هوشمندانه افرادی است که زمانمان را با آنها سپری میکنیم. به دنبال افرادی باشید که اراده و پشتکار خوبی دارند و بهرهوری برایشان مهم است.
۲- اگر چنین افرادی در اطرافتان کمتر یافت میشود، میتوانید به صورت مجازی با افراد موفق و با انگیزه زندگی کنید! منظور این است که در مورد زندگی و عادات افرادی که در حوزه مد نظر شما الگو به حساب میآیند، مطالعه کرده و این کار را به یک روتین زندگی تبدیل کنید.
۳- در کنار آن بخشی از وقت خودتان را به یادگیری و پیشرفت دائمی در حوزه بهرهوری و ارتقا شخصی اختصاص دهید.
خواهید دید که رعایت این سه نکته سبب میشود اغلب اوقات ارادهای قوی و انگیزهای بالا داشته باشید.
علیاصغر هنرمند
دوستی برای شروع یک آموزش به من مراجعه کرده بود. پرسیدم از کی شروع میکنی؟ گفت از هفته دیگر. در حالی که میدانستم طی این بازه زمانی، گرفتاری خاصی ندارد که بخواهد یادگیری را بهتاخیر بیندازد.
با شخص دیگری صحبت میکردم که قصد داشت هر روز یک ساعت به کتاب خواندن اختصاص بدهد. اما میگفت از دو هفته دیگر شروع میکند. علتش هم این بود که منتظر است اول ماه حقوقش را دریافت کند و با آن یک تبلت بخرد و روی آن کتاب بخواند!
این قبیل رفتارها را در خودمان و جامعه زیاد میبینیم: میخواهیم تغییری در زندگی ایجاد کنیم، اما آن را به بهانه «زمان نامناسب» بهتاخیر میاندازیم. کارهایی مثل ورزش، مطالعه، یادگیری یک مهارت جدید و… در حالی که اگر به خوبی فکر کنیم، اکثر دلایل ما بهانههایی هستند برای فرار از کار.
برای مقابله با این رفتار باید دو نکته مهم را در نظر داشته باشیم:
۱- مغز ما به دنبال «راحتی» است و در مقابل هر نوع تغییر مقاومت میکند. بنابراین انواع و اقسام بهانهها را برای خودمان ایجاد میکنیم تا از وضعیت راحتی خارج نشویم. در چنین شرایطی باید در برابر مقاومت ذهن ایستادگی کنیم و مصمم باشیم.
۲- «زمان مناسب» هیچ وقت از راه نمیرسد و همیشه چیزی در زندگی و تقویم کاریمان وجود دارد که میتواند مانع باشد. بنابراین باید طرز تفکرمان را عوض کنیم و سعیکنیم زمان را بر اساس هدف و نیازمان «تنظیم» کنیم. خیلی اوقات زمان مناسب «همین الان» است.
صحبت را با این جمله از دنیل هندلر (نویسنده) به پایان میرسانیم:
اگر میخواهید تا زمان «آماده شدن» منتظر بمانید، تا آخر عمرتان منتظر خواهید ماند.
علیاصغر هنرمند
دیدن یک سریال را شروع میکنیم و با خودمان قرار میگذاریم هر روز فقط یک قسمت ببینیم. اما دو روز بعد در حالی که از خستگی و کم خوابی زیر چشممان گود افتاده، متوجه میشویم تمام آخر هفته را مشغول بهپایان رساندن سریال بودهایم!
در مهمانی بشقاب غذایمان را پر از غذا کردهاند! میدانیم حجمش برایمان بسیار زیاد است اما آن را تا آخر میخوریم و البته بعدش حس بدی پیدا میکنیم…
اینها و تمام رخدادهای مشابه چیزی است که تحت عنوان اثر زیگارنیک (Zeigarnik Effect) شناخته میشوند. اثر زیگارنیک که به نام روانشناس کاشف آن نامگذاری شده بر اساس این ایده است که ما از ناتمام رها کردن کارهایی که شروع کردهایم، متنفر هستیم و ذهنمان درگیر کارهای نیمهتمام باقی میماند.
بنابراین ما کارها و وظایف ناتمام را بیشتر از اموری که به صورت کامل انجام دادهایم، به خاطر میآوریم و اگر کاری را نیمهتمام رها کنیم دچار تنش میشویم.
بعضی از نویسندهها از همین اصل برای جذب مخاطب استفاده میکنند: مثلا تیتر مطلب را ناقص مینویسند تا مخاطب مجبور به کلیک روی عنوان بشود و مطلب را بخواند. هرچند من شخصا با این روش موافق نیستم.
البته از این تاثیر میتوان به صورت مثبت هم استفاده کرد: مثلا اگر انجام کاری برایمان دشوار است، کافی است با خودمان قرار بگذاریم فقط برای یک دقیقه انجامش بدهیم. وقتی آن را شروع کنیم، اثر زیگارنیک یقهمان را میگیرد و باعث میشود نتوانیم آن را رها کنیم. بنابراین اغلب اوقات تا آخر جلو میرویم!
جالب است بدانید بعضی اوقات آهنگها هم به همین خاطر در ذهن ما باقی میمانند و تکرار میشوند. بنابراین برای خلاص شدن باید آن موسیقی را مجددا گوش کنیم تا پروندهاش در ذهنمان بسته شود.
خود آشنایی با این مفهوم هم کمک میکند در مقابل تاثیرات منفی آن راحتتر مقابله کنیم. مثلا آن بشقاب غذا را با آرامش خاطر «ناتمام» رها کنیم و در دام وسوسه ذهنی تمام کردنش نیوفتیم!
علیاصغر هنرمند
در یک نظرسنجی پرسیدیم «آیا هنگام انجام یک کار نیازمند تمرکز، به موسیقی گوش میکنید؟»
جالب اینجاست که نزدیک ۶۰ درصد شرکتکنندگان اعلام کردند برای تمرکز «سکوت» را ترجیح میدهند و حدود ۲۵ درصد نیز موسیقی بدون کلام و ۱۵ درصد نیز موسیقی با کلام گزینه انتخابیشان بود.
وجود طرفداران بیشتر برای «سکوت» بهانهای شد تا کمی بیشتر در مورد وایتنویز (white noise) صحبت کنیم. احتمالا با وایتنویز آشنا هستید. اما ابتدا تعریفش را با هم مرور میکنیم و بعد سراغ نکاتی میرویم که کمتر شناختهشده هستند.
وایتنویز صداهایی تکراری و در فرکانسهایی مشخص هستند که سبب افزایش آرامش و تمرکز ما میشوند. صداهایی مانند برفک تلویزیون، کولر، پنکه یا امواج دریا. به همین خاطر این صداها هنگام مطالعه و کار مورد استفاده قرار میگیرند. البته تاثیر آن در همه یکسان نیست و در برخی افراد چنین تاثیری ندارد.
یک کاربرد مهم دیگر وایتنویز برای پوشاندن صداهای محیطی است. اگر در فضایی کار میکنید که دارای آلودگی صوتی است، میتوانید با پخش وایتنویز، کاری کنید صداهای اطراف کمتر به گوش شما برسند و یک جور محیط ایزوله برای خودتان ایجاد کنید.
خواب و وایت نویز
بررسیهای مختلف نشان داده وایتنویز میتواند کیفیت و عمق خواب را افزایش دهد. بهویژه برای افرادی که در محیط خوابشان با سروصداهای بیرون (مثلا صدای ترافیک) مواجه هستند. جالب است بدانید یک سری دستگاههای اختصاصی تولید وایتنویز هم برای اتاق خواب وجود دارد که چند نمونه را مشاهده میکنید.
بعضی از افراد هم که در «بهخواب رفتن» دچار مشکل هستند از وایتنویز برای شرطیسازی مغز استفاده میکنند. یعنی در ابتدای خواب، یک وایتنویز خاص را پخش میکنند (اما آن را تنظیم میکنند که مثلا بعد از یک ساعت قطع شود). با این کار مغزمان با شنیدن وایتنویز، شرطی شده و آماده خواب میشود! این روش در کودکان هم موثر است.
جالب است بدانید در پزشکی هم از وایتنویز استفاده میشود: یک کاربرد آن برای کمک به کسانی است که مبتلا به وزوز گوش (tinnitus) هستند و سبب پوشاندن صدای مزاحم میشود. ضمنا نشان داده شده وایتنویز روی افزایش تمرکز افراد بیشفعال هم موثر است.
اپلیکیشن تولید وایتنویز
برای شنیدن وایت نویز داشتن یک اسپیکر و یک اپلیکیشن کفایت میکند و نیاز به دستگاه اختصاصی نیست. یکی از محبوبترین آنها این اپلیکیشن است که دارای مجموعه متنوعی است و میتوانید بسته به سلیقهتان، از بینشان انتخاب کنید:
تاثیر روی مغز؟
ممکن است وایتنویز روی تمرکز و خواب شما تاثیر مثبت داشته باشد. اما در استفاده از آن نباید زیادهروی کنیم. چون نشان داده شده گوشکردن طولانی مدت به آن میتواند روی بخش شنوایی مغز تاثیر گذار باشد. البته در این مورد هنوز شواهد کافی وجود ندارد و به تحقیقات بیشتری نیاز است اما هر چیز به اندازهاش خوب است.
سه نکته پایانی:
۱- صدای وایتنویز را نباید زیاد بلند کنیم و از ۵۰ دسیبل بیشتر نشود که معادل صدای دوش آب است.
۲- در صورت استفاده برای کودک، منبع صدا حداقل ۲ متر با محل خواب فاصله داشته باشد.
۳- اگر مطلب مفید بود، لطفا آن را با دیگران بهاشتراک بگذارید :)
علیاصغر هنرمند
دوپامین یکی از هورمونهایی است که باعث احساس رضایت و لذت میشود و احتمالا میدانید یکی از راهکارهای شبکههای اجتماعی برای نگهداشتن کاربران در سرویسهایشان، هک کردن «چرخه واکنش دوپامین» در مغز ما است. (بله مغز ما هم هک میشود آن هم به راحتی!).
این هورمون وقتی در مغز آزاد میشود که در انتظار جایزه هستیم و به ما یک حس رضایت القا میکند. البته شرایط متعدد دیگری مانند غذا خوردن، ورزش، رابطه جنسی، مصرف مواد مخدر و… هم باعث ترشح این هورمون میشوند.
اینجا میخواهیم با چرخه تقویت انگیزه دوپامینی آشنا شویم. فرمول آن ساده است: ما در شبکههای اجتماعی یک پست منتشر میکنیم > به انتظار واکنش دیگران مینشینیم > دریافت واکنش (مانند لایک و کامنت) باعث ترشح دوپامین در مغز ما میشود و این رفتار در ما تقویت میشود.
بخش جالب ماجرا اینجاست که فاکتور «سورپرایز» هم در این سیستم نقش مهمی ایفا میکند. در واقع اگر ما همیشه واکنش یکسانی دریافت میکردیم در این چرخه گرفتار نمیشدیم اما لایک، کامنت و… برای هر پست متفاوت است و برای ما قابل پیشبینی نیست. چیزی شبیه به خرید بلیط بختآزمایی که منجر به ایجاد هیجان میشود.
این داستان باعث میشود ما روزانه بارها و بارها به ساقیمان (شبکههای اجتماعی) جهت تامین دوپامین مراجعه کنیم. به تدریج مغز ما دچار تغییراتی میشود و برخی قابلیتهایمان مانند تمرکز و بهرهوری افت قابل توجهی پیدا میکند. مثلا آخرین باری که توانستهاید یک کتاب ۳۰۰ صفحهای را مطالعه کنید کی بوده است؟
اما آیا باید از شبکههای اجتماعی فرار کنیم؟ پاسخ منفی است. در آنها انبوهی از اطلاعات مفید و کاربردی نیز وجود دارد. اما نکته اینجاست که با دانستن این نکات میتوانیم در مقابل عوارض جانبی آنها راهکارهایی اتخاذ کنیم.
یکی موثرترین آنها این است که استفاده از شبکههای اجتماعی را به ساعات مشخصی از روز محدود کنیم. خبر خوب هم اینجاست که تاثیرات ناشی از این ابزارها برگشتپذیر است و اگر استفاده از آنها را محدود کنیم، مغز ما به تدریج به حالت عادی برمیگردد.
دکتر علیاصغر هنرمند
منابع:
بسیاری افراد «کمبود اراده» را به عنوان یکی از موانع اصلی عدم پیشرفت و حرکت به سوی تغییر عنوان میکنند. خیلی اوقات کاری را شروع میکنیم اما در ادامه با کمبود اراده برای تکمیل آن مواجه میشویم.
آیا اراده یک منبع محدود است یا نامحدود؟
یکی از مشهورترین تعاریف «اراده» به این شرح است: توانایی مقاومت در برابر وسوسههای کوتاه مدت با هدف رسیدن به اهداف بلند مدت.
گاهی اوقات اراده ما قوی است و گاهی اوقات انگار ضعیف میشود. حتما این جمله مشهور را شنیدهاید که میگوید «اراده مانند عضله است، با استفاده بیش از حد خسته میشود و با تمرین قویتر.»
اجازه دهید یک تحقیق جالب را برایتان تعریف کنم: در سال ۱۹۹۸ محققان دو گروه را وارد یک اتاق کردند که عطر شیرینی تازه پخته شده تمام فضا را پُر کرده بود. روی میز هم یک بشقاب شیرینی و یک بشقاب تربچه قرار داشت!
به گروه اول گفته شد از شیرینیها بخورند اما گروه دوم باید فقط تربچه میخوردند. سپس به دو گروه گفتند در یک آزمون ۳۰ دقیقهای برای حل نوعی پازل هندسی دشوار شرکت کنند.
افراد گروهی که تربچه خورده بودند، به طور متوسط بعد از حدود ۸ دقیقه دست از تلاش برای حل پازل برمیداشتند و تسلیم میشدند. در حالی که این میانگین برای گروه شیرینی خورها حدود ۱۹ دقیقه بود.
نتیجهگیری این بود: افرادی که بخشی از ظرفیت ارادهشان را صرف مقاومت در برابر خوردن شیرینی کردهبودند، در آزمون با کمبود اراده مواجه شدند و تلاش کمتری کردند.
بعد از این تحقیق هم بررسیهای زیاد دیگری نتایج مشابهی را نشان داده است.
جالب است بدانید چیزهای زیادی میتوانند باعث تخلیه اراده ما شوند. مثلا هنگامی که خودمان را مجبور میکنیم در برخورد با یک همکار بینزاکت همچنان محترمانه برخورد کنیم و یا به شخصی که از آن خوشمان نمیآید لبخند میزنیم. در واقع بسیاری از رویدادهای اجتماعی (به ویژه برای افراد درونگرا) باعث تخلیه بخشی از ظرفیت اراده ما میشوند.
یک علت دیگر هم کمبود سوخت است, مغز ما در عین قدرت بالا، مصرف سوخت بسیار زیادی هم دارد و میتوانید آن را با اتوموبیلهای هامر بزرگ مقایسه کنید! با این تفاوت که مغز ما به جای بنزین از قند کلوگز به عنوان سوخت استفاده میکند.
بررسیهای متعدد دیگری هم نشان داده کاهش قند خون باعث کاهش قدرت اراده میشود. البته لطفا با خواندن این جمله نتیجه نگیریم که باید شیرینی و شکلات کنار دستمان بگذاریم و قندمان را بالا نگه داریم. در این مورد در آینده به طور مفصل صحبت خواهیم کرد که راهکار درستش چیست.
اما تمام صحبتهایی که تا اینجا گفتیم یک روی سکه است. طی سالهای گذشته نتایج جالب دیگری هم بهدست آمده: اینکه باورها و اعتقادات ما تاثیر عمیقی روی اراده ما دارند.
برای مثال یک تحقیق نشان داد افرادی که معتقدند اراده یک منبع محدود است در مقایسه با افرادی که معتقدند اراده انسان نامحدود است در انجام چالشها زودتر کنار میکشند.
مثال دیگر نقش تعریف «هویت» است. افرادی که گیاهخواری را شروع میکنند برای خودشان هویت گیاهخواری را تعریف میکنند و معمولا تا زمانی که خودشان را گیاهخوار میدانند، واقعا گوشت مصرف نمیکنند. این را مقایسه کنید با افرادی که در حال ترک سیگار هستند و گاهی اوقات ممکن است در فرایند ترک، باز هم سیگار بکشند.
اگر این دو موضوع را کنار هم بگذاریم نمیتوانیم یک جمعبندی شفاف برسیم و به خاطر اختلاف نظرها هنوز به تحقیقات بیشتری نیاز است. هرچند میتوانیم این را بگوییم که اراده ما در شرایط گوناگون کم و زیاد میشود، اما باورها و تصورات ما هم تاثیر عمیقی روی ظرفیت آن میگذارند.
اینجا در مورد «ظرفیت» اراده صحبت کردیم. اما مطالب زیادی در مورد اراده و راهکارهای افزایش آن وجود دارد که در آینده به تدریج سراغشان میرویم.
علیاصغر هنرمند
قبلا در این مورد صحبت کردیم که «چرا از انجام کارها طفره میرویم و آنها را به تاخیر میاندازیم؟» اکنون میخواهیم با مهمترین راهکارهای «مقابله» با بهتاخیرانداختن کارها آشنا شویم. ممکن است با بسیاری از این راهکارها از قبل آشنا باشید. اما خوب است بدانید مرور این موارد هم باعث افزایش تاثیرگذاری و اجرایشان خواهد شد.
۱- خودتان را ببخشید!
وقتی کاری را بهموقع انجام نمیدهیم، دچار عذاب وجدان شده و اغلب خودمان را سرزنش میکنیم. اما تحقیقات نشان داده اگر نسبت به خودمان مهربانی نشان دهیم، تاثیرش برای کاهش بهتاخیر انداختن کارهای بعدی بیشتر است!
برای مثال در یک تحقیق، دانشجویانی که در امتحان میانترم به خاطر عدم مطالعه کافی نمره خوبی نگرفته بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. گروهی که با خود مهربانتر بودند و خودشان را بخشیدند، در امتحان بعدی در مقایسه با افرادی که خودشان را سرزنش میکردند، زمان بیشتری برای مطالعه و آماده شدن برای آزمون بعدی صرف کردند.
۲- به خودتان جایزه بدهید
برای خودتان بر سر تمام کردن یک کار دشوار را در زمان تعیین شده جایزه تعیین کنید. این جایزه میتوان بسته به سلیقه شما و میزان دشواری کار متفاوت باشد. از یک فنجان قهوه گرفته تا خرید یک هدیه برای خودتان یا انجام بازی یا سرگرمی مورد علاقه.
۳- از یک «سیستم» برای مدیریت کارها استفاده کنید
ثبت و نوشتن کارها یک گام مهم برای پیشگیری از بهتاخیر انداختن آنها بهشمار میآید. اما حتما میدانید که این قدم به هیچ عنوان کافی نیست و اگر میخواهید یک پیشرفت واقعی داشته باشید لازم است مدیریت کارها و امورتان را بر اساس یک سیستم نظاممند انجام دهید و برای یادگیریاش وقت بگذارید. تکنیکهای متنوعی برای مدیریت امور وجود دارد که یکی از مشهورترین آنها «جیتیدی» است.
یک خلاصه از این تکنیک را در این آدرس قرار دادهام که میتوانید آن را مطالعه کنید:
http://gtd.ir
۴- از تقویمهای الکترونیکی استفاده کنید
تقویمهای الکترونیکی یکی از مهمترین ابزارهای مدیریت کارها و زمان بهشمار میآیند. شما علاوه بر ثبت جلسات، کلاسها و… میتوانید با کمک آنها برنامهریزی روزانه انجام بدهید و کارهای خودتان را هم در آن ثبتکنید. اگر به استفاده از تقویم عادت کنید، تاثیر فوقالعادهاش را خیلی زود مشاهده خواهید کرد.
اگر تجربه استفاده از تقویمهای الکترونیکی را ندارید، یک دوره آموزشی کوتاه برای آشنایی با مبانی استفاده از گوگل کلندر در بزرگراه تهیه شده که در دسترس علاقمندان قرار دارد.
۵- قورباغه را قورت بدهید
احتمالا این کتاب کوتاه و جذاب را قبلا خواندهاید. ایده اصلیاش این است که سختترین کار را در ابتدای روز که هنوز بیشترین میزان تمرکز و انرژی را داریم انجام دهیم.
خوب است هر روز یک بازه زمانی یک الی سه ساعته را برای کار روی اولویتهای دشوار اما مهم اختصاص دهیم. پرانرژیترین ساعات خودتان را پیدا کنید و آن را در تقویم به این موضوع اختصاص دهید.
افراد با هم متفاوت هستند. برخی اشخاص در ابتدای روز بیشترین میزان انرژی و تمرکز را دارند در حالی که برخی دیگر در ساعات عصر و شب بهتر کار میکنند.
۶- از دست نوتیفیکیشنها و ابزارهای برهمزننده تمرکز خلاص شوید
نیاز به تکرار این موضوع نیست و همه به خوبی میدانیم نوتیفیکیشنها، شبکههای اجتماعی و بسیاری از اپلیکیشنها قاتل تمرکز به حساب میآیند. به راحتی میتوانید نوتیفیکیشنهای غیرضروری را غیرفعال کنید و ضمنا در نسخههای اخیر اندروید و آیاواس این امکان ایجاد شده که بتوانید یک وضعیت فوکوس (تمرکز) تعریف کنید و با فعال کردن آن، جلوی نوتیفیکیشنها و تماسهای غیرضروری در آن بازه زمانی گرفته میشود. پیشنهاد میکنم حتما آن را امتحان کنید.
۷- کارها را به اجزای کوچکتر بشکنید
کارها خیلی اوقات به این خاطر گیر میکنند که آن را برای «وضعیت کارگر» مغز خودمان به درستی تعریف نکردهایم. مغز ما دارای دو حالت مدیر و کارگر است. خیلی اوقات کارها بهتاخیر میافتند فقط به این خاطر که برای کارگر درون ما « گُنگ و نامفهوم» هستند. شکستن کارها به گامهای کوچکتر سبب میشود آنها را راحتتر انجام دهیم.
قبلا در مورد «وضعیت مدیر و کارگر مغز» صحبت کردهایم.
۸- کمی از بالا به مسیر نگاه کنید
مشغولیتها و روزمرگی سبب میشود کم کم از جاده اصلی مدنظرمان خارج شویم. اما خیلی اوقات متوجه این موضوع نمیشویم و حواسمان نیست که دیگر روی اهداف و اولویتهای اصلیمان تمرکز نداریم.
در تکنیک جیتیدی قسمتی به عنوان «مرور هفتگی» وجود دارد که در آن یک بار کارها و اولویتهایمان را در پایان هفته مرور میکنیم. با این کار اولویتهای مهم زندگی، مجددا در ذهنمان سازماندهی پیدا میکنند و میتوانیم روی کارهای مهمتر تمرکز کنیم.
حتی اگر از این تکنیک استفاده نمیکنید، پیشنهاد میکنم در پایان هفته یک زمان کوتاه ۳۰ دقیقهای یا یک ساعته به مرور زندگی و اولویتها از ارتفاع بالاتر اختصاص دهید و تاثیر این کار را در انجام بهتر کارهای مهم در طول هفته ملاحظه کنید. این مرور هفتگی را حتما در تقویمتان ثبت کنید تا فراموش نشود.
موفق باشید و اگر شما هم راهکارهای موثر دیگری برای جلوگیری از بهتاخیر انداختن کارها میشناسید، لطفا در اینجا با دیگران بهاشتراک بگذارید.
علیاصغر هنرمند
آیا میدانستید میزان بهرهوری با دمای محیط ارتباط مستقیم دارد؟ جالب است بدانید که در دمای بالای ۲۷ درجه سانتیگراد به ازای هر درجه افزایش دما، بهرهوری تا حدود ۴ درصد کاهش پیدا میکند.
البته این موضوع از سمت دیگر هم صادق است و سرد بودن محیط هم باعث کاهش بهرهوری میشود. اما معمولا میزان شکایت از گرمبودن بیشتر است. چند بررسی نشان داده بهترین بازدهی افراد معمولا در دمای حدود ۲۲ درجه است.
یک تحقیق دیگر هم نشان داده در دمای ۲۰ درجه، میزان غلطهای تایپی نسبت به دمای ۲۵ درجه حدود ۴۴ درصد بیشتر است و گفته میشود دمای نامناسب به خاطر افزایش احتمالا اشتباهات و کاهش بهرهوری، سبب میشود به ازای هر فرد در هر ساعت معادل ۲ دلار ضرر و زیان ایجاد شود.
بنابراین شاید بد نباشد در محیط کار، یک دماسنج که قیمت چندانی هم ندارد نصب کنید! این روزها انواع دماسنج و رطوبتسنج دیجیتال به فروش میرسند. پیشنهاد میکنم مدلی تهیه کنید که دارای سنجش رطوبت هم باشد.
تنظیم میزان رطوبت محیط از دو نظر مهم است: افزایش میزان رطوبت (بالای ۵۰ درصد) باعث کاهش بهرهوری میشود. از طرف دیگر تنظیم نبودن میزان رطوبت محیط، باعث افزایش احتمال انتقال بیماریهای ویروسی میشود.
جالب است بدانید رطوبت بالای ۷۰ درصد و کمتر از ۳۰ درصد باعث افزایش احتمال زندهماندن ویروسها در محیط میشود و عدد بهینه برای رطوبت بین ۳۰ الی ۴۰ درصد است.
البته تمایل افراد نیز با یکدیگر متفاوت است. برخی اشخاص، محیطهای نسبتا سرد را ترجیح میدهند در حالی که برخی دیگر در محیط رو به گرم بهرهوری بیشتری دارند. شما جزو کدام دسته هستید؟
علیاصغر هنرمند
آیا میدانستید در مغز ما دو شخصیت مدیر و کارگر زندگی میکنند و هرکدام تواناییهای متفاوتی دارند؟ ما در طول روز بین این دو شخصیت جابجا میشویم و خیلی اوقات ناهماهنگی بین این دو شخصیت سبب میشود کارهایمان به خوبی به سرانجام نرسند.
هنگامی که در وضعیت مدیر هستیم به کارها فکر میکنیم، برنامه ریزی میکنیم، دستور میدهیم و نقشه میکشیم. فهرست کارهای ما زمانی نوشته میشود که در این وضعیت ذهنی هستیم.
اما هنگامی که در وضعیت کارگر قرار داریم، مشغول انجام کارها هستیم و مواردی که در فهرستمان نوشتهایم را انجام میدهیم. بنابراین «شخصیت کارگر» بخش عملیاتی و اجرایی ما است.
همه ما نوشتن کارهایمان را بلدیم و میدانیم ثبت آنها سبب میشود در مقابل چشممان باشند و بهتر انجامشان دهیم. اما چرا گاهی اوقات با وجود یادداشت کردن برخی کارها، به انجامشان تمایلی نداریم؟
دلایل مختلفی باعث بروز این مشکل میشود. یکی از مهمترین آنها «مبهم بودن و عدم تعریف دقیق کار» توسط شخصیت مدیرمان است.
زمانی که در وضعیت کارگر هستیم، علاقهای به برنامهریزی نداریم و مغز ما در مقابل تفکر مقاومت میکند. به همین خاطر اگر کاری را به خوبی برای این بخش ذهنمان تعریف و مشخص نکرده باشیم، از انجامش طفره میرویم.
بنابراین مهم است به خاطر داشته باشیم هنگامی که در وضعیت مدیر هستیم، کارها را برای بخش اجرایی درونمان به صورت شفاف و کامل تعریف کنیم تا در زمان اجرا با علاقه و با کمترین مقاومت انجامش دهیم.
خیلی اوقات لازم است کار را به گامهای کوچکتر عملیاتی تقسیمبندی کنیم تا درک و اجرای آن برای بخش اجرایی مغزمان راحتتر باشد و اجرای همین نکته کوچک باعث رفع بسیاری از مقاومتهای ناخودآگاه در انجام امور میشود.
علی اصغر هنرمند