این روزها همه از پیشرفتهای هوش مصنوعی حرف میزنند: از ChatGPT گرفته تا تصاویر تولید شده با هوش مصنوعی و حتی مقالاتی که به کمک آن نوشته شدهاند.
در دنیای پزشکی هم هوش مصنوعی بهسرعت در حال پیشرفت است. بیایید به ۳ مورد آن نگاه کنیم...
۱- روز گذشته یک ابزار هوش مصنوعی تازه معرفی شد که تصاویر سیتی اسکن ریه بیماران را مشاهده کرده و بر اساس آن میتواند پیشبینی کند که آیا احتمال بروز سرطان ریه در آینده وجود دارد یا نه.
این ابزار میتواند شانس بروز سرطان ریه طی شش سال آینده را با دقت نسبتا بالا پیشبینی کند. در این صورت میتوان افراد را تحت معاینات دورهای قرار داد تا در صورت بروز سرطان، به سرعت امکان درمان فراهم شود.
تصورش را بکنید که در آینده نزدیک، چنین ابزاری به طور پیشفرض، تمام اسکنهای ریه را بررسی کند. در چنین شرایطی بسیاری از سرطانها و حتی ریسکفاکتورها در مراحل اولیه شناسایی شده و جان افراد زیادی نجات پیدا خواهد کرد.
۲- مثال دیگر خبر تایید یک دستگاه MRI جدیدِ تولید شرکت فیلیپس توسط سازمان غذا و داروی آمریکا است که مدتی پیش منتشر شد. این دستگاه هم به هوش مصنوعی مجهز است و میتواند با دقت بسیار بالا تومورهای سر و گردن را شناسایی کند.
دستگاه MRI جدید، به خاطر دقت بسیار بالا به لطف هوش مصنوعی به طور کلی نیاز به سیتیاسکن را برطرف میکند (که در آن بیمار اشعه مضر دریافت میکند) و ضمنا به پزشکان کمک میکند کوچکترین تومورها از نظرشان دور نشود.
۳- برخی خبرها هم برای بعضیها چندان خوشایند نیست: مثلا به نظر میرسد ChatGPT موفق شده در برخی آزمونهای پزشکی آمریکا با موفقیت قبول شود. در یک بررسی دیگر هم این هوش مصنوعی در آزمون مشهور USMLE نمره بالای ۵۰ درصد کسب کرده و احتمالا تا چند وقت دیگر شاگرد اول خواهد شد!
به طور کلی پیشبینی میشود سال ۲۰۲۳ یکی از سالهای مهم برای هوش مصنوعی باشد و نتایج پیشرفتهای آن را بسیار بیشتر از قبل در زندگیمان مشاهده کنیم.
نظر شما در این مورد چیست؟
دکتر علی اصغر هنرمند
منابع این سه مطلب:
تا به حال شده برای انجام کاری «اراده کنید» اما بعد از مدتی شکست بخورید؟ مثلا ورزش کردن، کاهش وزن یا ترک سیگار؟ اگر چنین تجربهای داشتهاید، باید بگویم که در آن تنها نیستید و اصلا «شکستِ اراده» کاملا طبیعی است!
تحقیقات متعدد نشانداده هنگامی که در مقابل خواستههای خودمان مقاومت میکنیم، اراده به تنهایی کافی نیست و استفاده از آن فقط در کوتاه مدت جواب میدهد.
جان اورتبرگ نویسنده کتاب «زندگیای که همیشه میخواستید» اراده را اینگونه تعریف میکند: «اراده یعنی تلاش برای انجامندادن کاری که بهشدت دلمان میخواهد انجام بدهیم!»
کنترل اراده حتی در موارد بهظاهر ساده هم دشوار است: فقط کافی است تصورش را بکنید که در یک مهمانی، شیرینی محبوبتان جلوی شما است، اما به خاطر هدف کاهش وزن نباید آن را بخورید… چند بار شده که در چنین وضعیتی در نهایت شیرینی را بخورید؟
حتما میدانید که «اراده» مانند باتری است که در طول روز به تدریج ضعیفتر میشود.
قبلا هم در موردش صحبت کردهایم و حتی در این ویدیو از تاثیر قند خون بر میزان اراده حرف زدیم.
اگر میخواهید تغیرات شما ماندگار باشند باید اعتقادات و باورهایتان را در آن مورد خاص تغییر دهید. برای مثال اگر در پس زمینه ذهنمان این باشد که من ذاتا کمتحرکم، نتیجهاش این است که تلاش ما برای کاهش وزن موقتی و فقط مبتنی بر اراده خواهد بود.
اما اگر خودتان را فردی پرتحرک و علاقمند به فعالیت بدنی تصور کنید، ذهنیت شما به تدریج به همان سمت اصلاح خواهد شد. به نظر عجیب میآید اما مشخص شده که اگر روی تغییر ذهنیتمان تلاش کنیم، بهتدریج شاهد عوض شدن آن خواهیم بود.
در پایان سه نکته را فراموش نکنیم:
۱- اصلاح ذهنیت منفی یک شبه انجام نمیشود و باید آنقدر روی آن پافشاری کنیم تا در ناخودآگاهمان نهادینه شود. به زودی در یک مطلب مجزا با جزئیات بیشتر به آن میپردازیم.
۲- اراده همچنان در مسیر تغییر، نقش ایفا میکند و بهویژه در شروع فرایند اهمیت دارد. اما مهم این است که بدانیم به تنهایی کافی نیست و باید در کنار اصلاح ذهنیت قرار بگیرد.
۳- برای تغییرات ماندگار لازم است سبک زندگیمان را هم اصلاح کنیم و احتمالا بسیاری از فرایندها و عادتهای فعلیمان به اصلاح نیاز دارند و با بازبینی آنها میتوانیم به ثبات تغییرمان کمک کنیم.
موفق باشید.
دکتر علیاصغر هنرمند
اطلاعات بیشتر:
چرا بعضی افراد انگیزه زیادی برای ورزش دارند، اما برخی دیگر حس و حالش را ندارند؟ در پاسخ دلایل متعددی میتوان برایش ذکر کرد، اما یکی از عجیبترین آنها باکتریهای رودهمان است! بله، نتایج یک پژوهش جدید نشان داده میکروبهای روده ما روی میزان انگیزهمان تاثیر دارند…
محققان در پژوهشی روی موشها متوجه شدند که تفاوت ژنتیکی، تاثیر چندانی روی میزان فعالیتبدنی آنها ندارد. اما برخی موشها نسبت به دیگران جنب و جوش بیشتری دارند که دلیل عمده آن، تفاوت در باکتریهای دستگاه گوارش آنها است.
در این پژوهش، جمعیت و تنوع باکتریهای دستگاه گوارش موشها با کمک آنتیبیوتیک کاهش داده شد و مشخص شد با این کار میزان تاثیر دوپامین رو مغز بعد از فعالیت بدنی کاهش قابل توجهی پیدا میکند.
دوپامین یک انتقالدهنده عصبی است که عملکردهای بسیار متنوعی در بدن موجودات زنده دارد و یکی از اثرات آن حس خوبی است که بعد از ورزش پیدا میکنیم. کاهش تاثیر گیرندههای دوپامینی سبب میشود که انگیزه کافی برای تکرار ورزش نداشته باشیم.
در دستگاه گوارش ما تریلیونها باکتری زندگی میکنند (بله تعداد باکتریهایی که در بدن ما زندگی میکنند از تعداد سلولهای بدن خودمان هم بیشتر است!) و نوع و تعداد آنها تحث تاثیر سبک زندگی و غذاهایی است که مصرف میکنیم.
در این تحقیق چند گونه از باکتریها شناسایی شده که در این رابطه نقش موثری ایفا میکنند. اما به عنوان یک قاعده کلی، خوب است بدانید که داشتن تنوع غذایی، مصرف سبزیجات، میوهها و همینطور پروبیوتیکها به افزایش جمعیت باکتریهای مفید دستگاه گوارشمان کمک میکند.
پژوهشگران میگویند اگر نتیجه این تحقیق روی انسانها هم تایید شود، یکی از دلایل اصلی این پرسش مشخص میشود که چرا بسیاری از افراد به اندازه کافی فعالیت بدنی ندارند: آنها کمبود وقت، خستگی و نبود انگیزه را بهانه میکنند اما احتمالا دلیل آن باکتریهای دستگاه گوارششان است!
در مورد تاثیر باکتریهای مقیم بدن انسان روی ابعاد مختلف سلامت، پژوهشهای بسیار زیادی انجام شده و اهمیت آن روز به روز بیشتر برایمان روشن میشود.
دکتر علیاصغر هنرمند
این پژوهش در نشریه نیچر منتشر شده
اطلاعات بیشتر:
آمار نشان میدهد در صورت بروز ایست قلبی، شانس زندهماندن مردان بیشتر از زنان است. اولین چیزی که با دیدن این مطلب به ذهنمان میرسد این است که احتمالا از نظر مقاومت نسبت به کمبود اکسیژن، چیزی در دو جنس متقاوت است. اما نتایج یک پژوهش، علت کاملا متفاوتی را نشان میدهد…
به نظر میرسد یکی از دلایل اصلی آمار بالاتر مرگ در خانمها این است که آنها کمک اورژانس را «دیرتر» دریافت میکنند. وقتی شخصی دچار ایست قلبی میشود، برای نجات جانش باید فورا احیای قلبی ریوی را شروع کرد که تحت عنوان CPR شناخته میشود و اصول آن هم در دورههای کمکهای اولیه آموزش داده میشود.
اکنون یک پژوهش ۵ ساله روی حدود ۲۹ هزار نفر در اروپا نشان داده که در صورت بروز ایست قلبی در خانمها احتمال اینکه اطرافیان احیا را شروع کنند، کمتر است. محققان میگویند این موضوع به این خاطر است که اطرافیان به خاطر آناتومی متفاوت و یا احترام به جنسیت از انجام احیا در خانمها اکراه دارند.
با این حساب بسیار مفید است به کسانی که در دورههای احیا و کمکهای اولیه شرکت میکنند، این نکته آموزش داده شود تا در شروع امداد درنگ نکنند.
دکتر علیاصغر هنرمند
وقتی صحبت از آزمون میکنیم، ذهن همه به سوی امتحان و نمره معطوف میشود. تقریبا در تمامی مقاطع آموزشی و حتی کلاسهای مهارتی شما با نوعی آزمون مواجه هستید. هدف اغلب آنها هم سنجش میزان یادگیری افراد از یک مبحث خاص است و آنقدر روی این موضوع تاکید شده که همه (شامل مدرسین و شرکتکنندگان) فکر میکنیم کسب نمره بالا به معنی مهارت و دانش بالا است.
از طرف دیگر میدانیم این یک تصور کاذب است و کسب نمره خوب مساوی با دانش و مهارت کافی نیست. به همین خاطر انتقادهای زیادی به سیستمهای آزمونمحور وارد میشود که نمره را ملاک قرار میدهند.
اما فراموش نکنیم تحقیقات متعدد نشان داده تمرین بهیاد آوردن مباحث آموزشی (Retrieval Practice) یکی از قدرتمندترین روشهای آموزشی است که مثالهای آن شامل برگزاری کوییز یا استفاده از فلشکارت است. حتی پژوهشهای متعدد نشان داده این روش نسبت به مرور مجدد محتوای آموزشی قدرتمندتر عمل میکند که در ادامه یک موردش را هم مثال میزنیم اما نکته اینجاست که هنگام استفاده از این روش نباید به دنبال انتقاد و سطحبندی باشیم. این کوییزها برای افزایش «عمق یادگیری» هستند و با این کار سه مزیت مهم بهوجود میآید:
۱- وقتی با تست و کوییز از افراد سوال میپرسیم، خیلی سریع متوجه میشوند که نقاط ضعف و قوتشان در آن مبحث کجاست و میتوانند روی آنها کار کنند.
۲- اکثر افراد با مطالعه یا مشاهده ویدیوی آموزشی از یک مبحث، دچار تصور کاذب میشوند که موضوع را یادگرفتهاند. اما در واقعیت اینگونه نیست. وقتی دانسته آنها مورد محک قرار میگیرد، تازه متوجه میشوند که به موضوع تسلط ندارند.
۲- پرسیدن سوال سبب میشود بین دانستههای قبلی و جدید در مغز ارتباطات جدیدی شکل بگیرد و در آینده بهیادآوردن آنها راحتتر باشد.
در اینجا بد نیست یک تحقیق جالب انجام شده را نیز با هم ببینیم: یک مبحث آموزشی در دو کلاس مختلف به دانشآموزان دبیرستانی در ایالت ایلینوی آمریکا آموزش داده شد. در کلاس اول در طول ترم سه بار از دانشآموزان در مورد آن مبحث کوییز گرفته شد و در کلاس دیگر سه بار مبحث توسط مدرس مرور شد.
در پایان ترم از دو کلاس امتحان گرفته شد: میانگین نمره دانشآموزان کلاس اول A بود و میانگین کلاس دوم C.
افزایش یادگیری در آموزش مجازی:
در آموزشهای مجازی ضبط شده هم امکان مطرح کردن کوییز و آزمون در دسترس شما است. سامانه بزرگراه نیز چنین امکانی را در دسترس شما قرار داده است. ضمن اینکه در بزرگراه به صورت ویژه چنین امکانی دیده شده و شما میتوانید پرسشهای کمک آموزشی ایجاد کنید که مثلا بعد از هر اسلاید، از شرکتکنندگان پرسشهایی بپرسید و پس دریافت جواب، یک پاسخ تشریحی هم در اختیارشان قرار دهید که تاثیر فوقالعادهای روی افزایش کیفیت آموزش دارد.
در وبینارها و کلاسهای آنلاین هم میتوانید همزمان با تدریس، از شرکتکنندکان سوال بپرسید و اتفاقا یکی از مزایای آموزش آنلاین همین است که امکان طرح کوییز به صورت زنده و در کلاسهای آنلاین هم در دسترس شما است.
میدانیم که طراحی کوییز و پرسش کمی وقت بیشتری از شما به عنوان مدرس خواهد گرفت، اما باور کنید از نظر آموزشی تاثیر بسیار زیادی روی ذهن شرکتکنندگان برجای میگذارد و ارزشش را دارد. یک تحقیق دیگر در سال ۲۰۱۰ نشان داده که مطرح کردن پرسش بلافاصله بعد از هر مبحث درسی، سبب میشود که افراد اطلاعات را ۵۰ درصد بیشتر به خاطر داشته باشند.
بنابراین قویا پیشنهاد میکنیم بعد از هر مبحث آموزشی (ویدیویی، متنی، کلاس آنلاین و…) چند پرسش کمک آموزشی قرار دهید و از روش Retrieval Practice برای افزایش عمق یادگیری بهرهبگیرید.
اطلاعات بیشتر:
وقتی در حال «یادگیری» هستیم در واقع برای خودمان چالشی ایجاد میکنیم تا دانش و مهارتمان را افزایش دهیم. اما اگر آموخته جدید برایمان بسیار دشوار باشد خیلی زود ناامید میشویم و اگر هم زیادی ساده باشد، تکراری و حوصله سربر خواهد بود. بهنظر شما نقطه طلایی یادگیری کجاست؟
برای پیدا کردن پاسخ این پرسش پژوهشگران یک بررسی جالب انجام دادهاند و متوجه شدهاند میزان دشواری یک آموزش جدید باید روی حدود ۱۵ درصد تنظیم شود.
وقتی مشغول یادگیری هستیم، دچار خطا میشویم و همین خطاها هستند که بنیان یادگیری ما را تشکیل میدهند. محققان میگویند اگر بتوانیم سطح آموزش را بهگونهای تنظیم کنیم که اشتباهات ما در حد ۱۵ درصد باقی بمانند، شیب یادگیری ما در بیشترین حالت ممکن خواهد بود.
این نکته، هم برای افرادی که خودشان برای ارتقای دانششان به صورت خودیادگیری تلاش میکنند و هم برای مدرسین بسیار مهم است. چرا که باید سختی مطالب را بهگونهای تنظیم کنند که چالش افراد بیشتر از ۱۵ درصد نشود.
جالب است بدانید بازیهای کامپیوتری هم از همین منطق برای ترغیب افراد به بازی استفاده میکنند و دشواری بازی با یک شیب ملایم و به تدریج بیشتر میشود تا گیمرها از بازی زده نشوند.
البته قاعدتا تنظیم شدت سختی آموزش برای رعایت دقیق عدد ۱۵ درصد در عمل غیرممکن است. اما دانستن آن سبب میشود بتوانیم میزان دشواری موضوع را بهگونهای تنظیم کنیم که به این عدد نزدیک باشد.
دکتر علی اصغر هنرمند
آلیسا دختر ۱۳ سالهای است که به نوع کشندهای از سرطان خون مبتلا شد و روشهای درمانی موجود هم برایش بینتیجه بود. به همین خاطر پزشکان برای نخستین بار از یک روش جدید شامل دستکاری ژنها با هدف شکار سلولهای سرطانی استفاده کردند که به نظر میرسد موجب درمان کامل وی شده است.
این روش base editing نام دارد و از زمان ابداع آن تنها شش سال گذشته است. با این روش محققان نوعی از سلولهای ایمنی طراحی کردند (بله درست خواندهاید، طراحی کردند!) که به طور خاص سلولهای سرطانی آلیسا را شناسایی و نابود میکرد.
سرطان آلیسا T-cell acute lymphoblastic leukaemia نام دارد. در این سرطان یک نوع خاص از سلولهای ایمنی بدن که T-cell نام دارند، دچار مشکل میشوند و با تکثیر بیش از حد به همه جا حمله میکنند. شیمیدرمانی و پیوند مغز استخوان در آلیسا موثر نبود.
اما فرایند درمان جدید بسیار جالب است: پژوهشگران ابتدا T-cellهای سالم را از یک اهدا کننده دریافت کردند و سپس چهار عملیات اصلی روی آنها انجام شد:
اکنون سلولهای شکارچی کاری انجام دادند که شیمیدرمانی نتوانسته بود انجام دهد: آنها «تمام» سلولهای سرطانی را با موفقیت شناسایی و نابود کردند.
اکنون شش ماه از درمان آلیسا گذشته و طی این مدت اثری از بازگشت سرطان دیده نشده است و به همین خاطر موفقیت درمان وی اعلام شده است. این نخستین بار است که درمان با این فناوری روی یک بیمار امتحان شده است.
با روش جدید در واقع برای درمان سرطان بیمار یک سلاح اختصاصی جهت هدفگیری سلولهای سرطانی ساخته میشود و این راهکار در آینده نزدیک انقلابی در درمان سرطانها ایفا خواهد کرد.
دکتر علی اصغر هنرمند
اشتباه کردن حس خوبی ندارد و هیچ کس از آن خوشحال نمیشود. اما چرا برخی افراد به راحتی اشتباهشان را قبول نمیکنند و در صورت بروز اشتباه، واکنش صحیح چیست؟
نوع اول: برخی افراد به راحتی اشتباهشان را قبول میکنند. بابت آن عذرخواهی میکنند. البته واکنش افرادی که اشتباهشان را قبول میکنند، همیشه یکسان نیست و از یک پذیرش ساده تا عذرخواهی عمیق و تلاش برای عدم تکرار متفاوت است.
نوع دوم: برخی افراد به صورت ضمنی به اشتباه خودشان اشاره میکنند، اما به هیچ عنوان دوست ندارند طرف مقابل را خوشحال کنند و بنابراین علنا حاضر به قبول اشتباه و عذرخواهی بابتش نیستند.
نوع سوم: اما دسته سوم تحت هیچ شرایطی حاضر به پذیرش اشتباهشان نیستند حتی در شرایطی که دلایل آن مانند روز روشن در مقابلشان وجود داشته باشد حقایق ابتدایی را زیرسوال میبرند و بر درستی خودشان پافشاری میکنند.
اما چرا برخی افراد به هیچ عنوان اشتباهشان را قبول نمیکنند؟ پاسخ در Ego (خود) و اعتماد به نفس این افراد است. برخی افراد در ساختار روانی خودشان دچار ضعفهای اساسی هستند که سبب میشود اعتراف به اشتباه را معادل شکستن نفس خودشان میبینند. چنین افرادی به راحتی حقایق را عوض میکنند و داستان را بهگونهای کاملا متفاوت از حقیقت ترسیم میکنند.
عدم قبول اشتباه در گروهها:
تا اینجا در مورد اشخاص صحبت کردیم. اما وقتی به یک گروه میرسیم، پذیرش اشتباه دشوارتر هم میشود. نویسنده سایت ناوال میگوید: من مدتی عضو هیات مدیره خیریهای بودم که برای کارهای گوناگون پول اهدا میکرد.
آنجا متوجه شدم که هر پروژهای که خیریه انجام میداد از نظر خودشان یک موفقیت و پیروزی بود. بسیاری از پولها در مسیر اشتباه هزینه میشد اما از نظر آن گروه تمام کارهایشان عالی بود و تبریکهای زیادی دریافت میکردند.
چرا که گروهها معمولا فیدبک واقعی دریافت نمیکنند، هر تاثیری را مثبت ارزیابی میکنند و متضرر شدنشان از نظر مالی را هم در جهت رسیدن به اهدافشان توجیه میکنند.
اما لطفا فراموش نکنیم که تاکید روی رفتار اشتباه، نشانه قدرتمان نیست. بلکه نشانه ضعف ما است.
دکتر علی اصغر هنرمند
اطلاعات بیشتر:
آیا تا به حال اسم بیماری زونا به گوشتان خورده است؟ یک بیماری ویروسی که به شکل تاولهای کوچک روی پوست ظاهر میشود و بسیار دردناک است. اکنون نتایج یک پژوهش تازه نشان داده ابتلا به این بیماری احتمال بروز سکته مغزی و قلبی را به طور قابل توجهی بالا میبرد!
این پژوهش نشان داده بعد از بروز زونا، احتمال سکته طی ۱۲ سال آینده بیشتر میشود. در این افراد سکته قلبی ۲۵ درصد و سکته مغزی ۳۸ درصد بیشتر از دیگران رخ میدهد. محققان فکر میکنند علت آن ایجاد التهاب و تغییراتی است که بعد از ورود ویروس به سیستم عروقی رخ میدهد.
زونا در واقع همان ویروس آبله مرغان است. بعد از ابتلا به آبله مرغان، ویروس آن در بدن ما به صورت نهفته باقی میماند. اما سیستم ایمنی به آن اجازه تاخت و تاز نمیدهد. برخی رویدادها مانند اُفت سیستم ایمنی در اثر فشارهای روانی و یا برخی داروها و بیماریها سبب فعال شدن ویروس و ایجاد بیماری میشوند.
زونا در هر سنی میتواند رخ بدهد اما در افراد بالای ۵۰ سال شایعتر است. این بیماری به جز درد زیاد، خودش تهدید کننده حیات نیست و به همین خاطر زیاد جدی گرفته نمیشود. اما به نظر میرسد باید بیشتر از اینها به آن پرداخته شود.
نکته اینجاست که برای زونا واکسن وجود دارد و محققان میگویند به نظر میرسد تزریق واکسن، کمک کننده است و سبب میشود افزایش ریسک بروز سکته قلبی و مغزی رخ ندهد. چون در عمل ویروس اجازه فعالیت و ایجاد التهاب را پیدا نمیکند.
دکتر علی اصغر هنرمند